illuminative

/ɪˈluːməˌneɪtɪv//ɪˈljuːmɪnətɪv/

روشن نما، روشنگر، فروزان، روشن سازنده، روشنی بخش، مایه روشنی، موجب تنویر افکار

جمله های نمونه

1. In other contexts, the illuminative observation approach has been used by Oxford Polytechnic with more success.
[ترجمه گوگل]در زمینه های دیگر، رویکرد مشاهدات روشنایی توسط پلی تکنیک آکسفورد با موفقیت بیشتری استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]در زمینه های دیگر، رویکرد مشاهده illuminative توسط پلی تکنیک آکسفورد با موفقیت بیشتری مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. D Illuminative evaluation An attempt to carry out an illuminative evaluation of the undergraduate information retrieval course was also made.
[ترجمه گوگل]D ارزیابی روشنایی تلاشی برای انجام یک ارزیابی روشنگر از دوره بازیابی اطلاعات در مقطع کارشناسی نیز انجام شد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی D یک تلاش برای انجام ارزیابی illuminative دوره بازیابی اطلاعات دوره کارشناسی نیز انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Illuminative evaluation is not limited by the initial formulation of aims, but allows for the expression of unexpected results.
[ترجمه گوگل]ارزیابی روشنگرانه با فرمول بندی اولیه اهداف محدود نمی شود، بلکه امکان بیان نتایج غیرمنتظره را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]ارزیابی illuminative محدود به تدوین ابتدایی اهداف نیست، بلکه برای بیان نتایج غیرمنتظره اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the illuminative beautiful, water supply often embedded wall is medium and conceal, once leakage cannot be aware of, ooze arrives downstair when, had caused loss and undesirable effect.
[ترجمه گوگل]برای زیبایی نورانی، منبع آب غالباً دیوار تعبیه شده متوسط ​​و پنهان است، هنگامی که نشت از آن مطلع نیست، تراوش زمانی که باعث تلفات و اثرات نامطلوب شده به طبقه پایین می رسد
[ترجمه ترگمان]برای زیبایی illuminative، تامین آب اغلب در دیواره تعبیه شده، متوسط و پنهان است، زمانی که نشت را نمی توان از آن آگاه کرد، رسوب وقتی وارد می شود که باعث از دست رفتن و اثر نامطلوب شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stair illuminative is created, want the obedience unity at overall style likewise.
[ترجمه گوگل]راه پله روشن ایجاد شده است، می خواهید وحدت اطاعت در سبک کلی به همین ترتیب
[ترجمه ترگمان]پلکان illuminative ایجاد می شود و خواستار اتحاد اطاعت در سبک کلی نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His college education contains plenty illuminative thought and has huge significance for reference to the afterworld.
[ترجمه گوگل]تحصیلات دانشگاهی او حاوی افکار روشنگر فراوانی است و اهمیت زیادی برای ارجاع به دنیای پس از آن دارد
[ترجمه ترگمان]تحصیلات دانشگاهی او دارای تفکر فراوانی است و اهمیت زیادی برای ارجاع به the دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stylist is repaired with light, concept of heavy illuminative design makes host need not be cost a lot of, had the household that feels showily .
[ترجمه گوگل]سبک ترمیم شده با سبک، مفهوم طراحی روشنایی سنگین باعث می شود که میزبان نیازی به هزینه زیادی نداشته باشد، تا خانواده ای که احساس نمایشی می کند
[ترجمه ترگمان]Stylist با نور تعمیر می شود، و مفهوم طراحی illuminative سنگین میزبان نباید هزینه زیادی داشته باشد، دارای خانه ای است که احساس راحتی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without any illuminative black or other and brunet desktop, constant regular meeting makes the person has depressing feeling.
[ترجمه گوگل]بدون هیچ گونه دسکتاپ مشکی روشن یا دیگر و سبزه، ملاقات منظم مداوم باعث می شود فرد احساس افسردگی کند
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ illuminative سیاه یا غیر other و brunet، ملاقات مرتب دائمی باعث می شود که فرد احساس depressing داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On one hand he wrote "Onlooker" with level-headed illuminative sense, on the other hand "onlooker" presented strong being consciousness.
[ترجمه گوگل]او از یک سو «نظاره گر» را با حس اشراقی سطحی نوشت، از سوی دیگر «نظاره گر» آگاهی قوی وجودی را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]از یک سو، \"onlooker\" را با عقل سلیم headed نوشت، و از سوی دیگر \"بیننده\" احساس قوی بودن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Give a person with gules illuminative space with showily feeling, the clean that cooperates white is provided, have some of exalted taste really.
[ترجمه گوگل]به فردی که دارای گلوله است فضای روشنایی با احساس نمایشی بدهید، تمیزی که سفید را با آن همراهی می کند فراهم می کند، واقعاً ذائقه والایی دارد
[ترجمه ترگمان]یک فرد با فضای خالی با احساس showily به فرد بدهید، تمیز که سفید با آن هم کاری می کند، طعم عالی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although the market is having strong to soft illuminative demand, but the stylist on nowadays market, more just completes the design that decorate.
[ترجمه گوگل]اگرچه بازار تقاضای روشنایی قوی تا نرم دارد، اما آرایشگر در بازار امروزی، بیشتر طرحی را که تزئین می کند تکمیل می کند
[ترجمه ترگمان]با اینکه بازار در حال حاضر به شدت به تقاضای illuminative نرم نیاز دارد، اما متخصص مد در بازار امروزی، بیشتر طرحی را که تزیین می کند تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Still can spread stick use at outside wall illuminative is small ceramic tile, but the attention does not change balcony outboard color, lest make local lose harmony with whole building.
[ترجمه گوگل]هنوز هم می توان استفاده از چوب در بیرون دیوار روشن کاشی سرامیک کوچک است، اما توجه رنگ بالکن بیرونی تغییر نمی کند، مبادا محلی از دست دادن هماهنگی با کل ساختمان
[ترجمه ترگمان]هنوز هم می تواند استفاده از چوب در خارج از دیوار را گسترش دهد، کاشی سرامیک کوچک است، اما توجه به رنگ خارجی بالکن را تغییر نمی دهد، مبادا هماهنگی محلی را با کل ساختمان از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use lamplight to distinguish: Illuminative brightness and colour are additionally one kind of method that stylist uses partition of divisional function sex.
[ترجمه گوگل]از نور لامپ برای تشخیص استفاده کنید: روشنایی و رنگ روشنایی علاوه بر این یکی از روش‌هایی است که استایلیست از تقسیم‌بندی جنسیت تابع تقسیم‌بندی استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از نور چراغ برای تشخیص: روشنایی و رنگ illuminative از یک نوع روش است که طراح مد از تجزیه و تحلیل جنس از جنس بخش بخش استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It has the anti-corrosion and appearance illuminative double action.
[ترجمه گوگل]دارای عملکرد دوگانه ضد خوردگی و روشنایی ظاهری است
[ترجمه ترگمان]این فولاد ضد خوردگی است و به شکل دو برابر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• giving light, illuminating

پیشنهاد کاربران

بپرس