illusionist

/ˌɪˈluːʒənəst//ɪˈluːʒənɪst/

معنی: خیال باف
معانی دیگر: (آدمی که زود دستخوش اوهام و خیالات باطل می شود) پوچ پندار، هرز انگار، وهم گرای، کسیکه معتقد است که هستی های گیتی خواب و خیال است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a magician or other performer who creates perceptual illusions.
مشابه: magician

جمله های نمونه

1. Illusionist : Convincing Regalia - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه گوگل]Illusionist: Convincing Regalia - اثر مسحور کننده اکنون می تواند بر اهداف Epic تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]Illusionist: اثر regalia - mesmerize در حال حاضر می تواند بر اهداف اپیک قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Before David Blaine was the biggest illusionist on the block, David Copperfield amazed audiences with his larger-than-life tricks.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه دیوید بلین بزرگترین توهم گرا در بلوک باشد، دیوید کاپرفیلد با ترفندهای بزرگتر خود مخاطبان را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]دیوید کاپرفیلد، قبل از این که دیوید Blaine بزرگ ترین illusionist روی بلوک باشد، تماشاچیان را با حقه های بزرگ خود شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You are an Illusionist and somewhat telepathic.
[ترجمه گوگل]شما یک توهم گرا و تا حدودی تله پاتیک هستید
[ترجمه ترگمان] تو یه \"illusionist\" و یه \"تله پاتی\" هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The illusionist creates a Phantasmal Warrior who attacks the enemy.
[ترجمه گوگل]توهم گرا یک جنگجوی فانتاسمال می سازد که به دشمن حمله می کند
[ترجمه ترگمان]The یک جنگجو Phantasmal ایجاد می کند که به دشمن حمله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Illusionist : Illusory Allies - Reduced damage and health of summoned illusions.
[ترجمه گوگل]Illusionist: Illusory Allies - کاهش آسیب و سلامت توهمات احضار شده
[ترجمه ترگمان]Illusionist: کاهش آسیب به متفقین - کاهش میزان خسارت و سلامتی فرا خوانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The illusionist murmurs an occasional "non, " while Alice speaks in sporadic bleats, a minimalism that recalls how Tati used fragments of dialogue more for their noise than for their meaning.
[ترجمه گوگل]توهم‌گرا گهگاه یک «نه» زمزمه می‌کند، در حالی که آلیس با صدای ناهنجاری‌های پراکنده صحبت می‌کند، مینیمالیسمی که به یاد می‌آورد چگونه تاتی از تکه‌های دیالوگ بیشتر برای سروصدا استفاده می‌کرد تا معنایشان
[ترجمه ترگمان]\"illusionist\" گاهی اوقات \"non\" می گوید، در حالی که آلیس در bleats گاه و بیگاه سخن می گوید، اما مینیمالیسم این است که چگونه \"تاتی\" بیشتر به خاطر سر و صدای خود از گفتگو بیشتر استفاده می کند تا به معنای آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Psychological illusionist Jes Rose is into mind control.
[ترجمه گوگل]جس رز توهم‌شناس روان‌شناختی به کنترل ذهن مشغول است
[ترجمه ترگمان]Psychological روانی Psychological رز در کنترل ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Illusionist : Sleep - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه گوگل]Illusionist: Sleep - افکت مسحور کننده اکنون می تواند بر اهداف Epic تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]Illusionist: اثر خواب - mesmerize اکنون می تواند بر اهداف اپیک تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has worked full time as a magician and illusionist since 199 entertaining primarily at corporate retreats and product launches.
[ترجمه گوگل]او از سال 199 به طور تمام وقت به عنوان یک شعبده باز و توهم پرداز کار کرده است و عمدتاً در محل سکونت شرکت ها و عرضه محصولات سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]او تمام وقت خود را به عنوان یک جادوگر و illusionist کار کرده است، زیرا ۱۹۹ بار در وهله اول به سفره ای شرکتی و راه اندازی محصول سرگرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like his Symbolist friends Gauguin in 1888 strongly objected to illusionist painting.
[ترجمه گوگل]گوگن نیز مانند دوستان سمبولیست خود در سال 1888 به شدت به نقاشی توهم گرایانه اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۸۸، در سال ۱۸۸۸، در سال ۱۸۸۸، شدیدا به نقاشی یک نقاشی اعتراض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A group of celebrities pose in front of the star for legendary illusionist Harry Houdini on the Hollywood Walk of Fame.
[ترجمه گوگل]گروهی از سلبریتی ها در مقابل ستاره برای هری هودینی توهم پرداز افسانه ای در پیاده روی مشاهیر هالیوود ژست می گیرند
[ترجمه ترگمان]گروهی از افراد مشهور در مقابل ستاره افسانه ای \"هری هودینی\" در پیاده روی مشاهیر هالیوود ژست می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیال باف (اسم)
castle builder, schemer, fancier, illusionist, daydreamer, fantast, projector, john-a-dreamer

انگلیسی به انگلیسی

• conjurer; person who deceives the eyes; person who has illusions; believer in the philosophical doctrine of illusionism (philosophy)

پیشنهاد کاربران

والا تا اون جایی که من می دونم معانی ای که تو سایت ذکر شده غلطه.
ایلوژنیست به معنی کسی نیست که خیال بافی می کنه یا دچار وهم و توهمه، کسیه که باعث می شه دیگران دچار وهم، توهم و یا خطای چشم بشن. می تونه ترجمه شه تردست، جادوگر، حقه باز.
ساحر - سحرکننده - جادوگر
شعبده باز

بپرس