imitation

/ˌɪməˈteɪʃn̩//ˌɪmɪˈteɪʃn̩/

معنی: ساختگی، بدلی، تقلید، چیز تقلیدی
معانی دیگر: بدل سازی، همانندسازی، مانشگری، خمانیدن، سرمشق گیری، تقلیدی، تقلبی، ناسره، نبهره، مصنوعی، جعل، رونوشت سازی، (زیست شناسی) والوچ، (فلسفه - افلاطون: روشی که طبق آن موجودات الگوهای ابدی را به طور ناقص در خود وارد می کنند) در نهاد، (ارسطو: تجسم هنری نه از راه تقلید مو به مو بلکه با نشان دادن ماهیت و نهاد اصلی چیزی) نهادنمایی، پیروی، جعلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or an instance of imitating.
مترادف: copy, emulation, mimic, reproduction, resemblance, simulation
مشابه: facsimile, mirror, simulacrum

(2) تعریف: a copy of an original.
مترادف: copy, replication, simulation
متضاد: original
مشابه: facsimile, image, mirror, mock, replica, reproduction, simulacrum

(3) تعریف: a literary work whose form or manner is copied from another work or author.
مترادف: plagiarism
مشابه: appropriation, copy, forgery, fraud, imposture, piracy
صفت ( adjective )
• : تعریف: meant to resemble something natural or original.
مترادف: fake, false, sham, simulated
متضاد: genuine, real
مشابه: artificial, counterfeit, derivative, fraudulent, mock, shoddy, synthetic

- imitation fur
[ترجمه گوگل] خز تقلیدی
[ترجمه ترگمان] موی مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. imitation diamond
الماس بدلی

2. imitation is the sincerest form of flattery
تقلید مخلصانه ترین نوع چاپلوسی است.

3. imitation leather
چرم مصنوعی

4. a pale imitation of his father
تقلید مذبوحانه ای از پدرش

5. a poem written in imitation of hafez
شعری که به تقلید از حافظ نوشته شده است

6. No man ever yet became great by imitation.
[ترجمه گوگل]هنوز هیچ انسانی با تقلید بزرگ نشده است
[ترجمه ترگمان]تا به حال هیچ مردی با تقلید از او موفق نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Imitation is the sincerest form of flattery. Charles Caleb Colton
[ترجمه گوگل]تقلید صادقانه شکل چاپلوسی است چارلز کالب کولتون
[ترجمه ترگمان] imitation \"یه بدل به چاپلوسی هست\" چارلز کالب Colton،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The imitation hardly matches up to the original.
[ترجمه گوگل]تقلید به سختی با نسخه اصلی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]تقلیدی بود که به هیچ وجه با اصل آن مطابقت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They discussed important issues in imitation of their elders.
[ترجمه گوگل]مسائل مهمی را به تقلید از بزرگان خود مطرح می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره مسائل مهم در تقلید از ریش سفیدان خود بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This latest production is a pale imitation of the original .
[ترجمه گوگل]این آخرین محصول تقلیدی کم رنگ از نسخه اصلی است
[ترجمه ترگمان]این آخرین تولید تقلیدی از اصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He can do a passable imitation of the maths teacher.
[ترجمه گوگل]او می تواند یک تقلید قابل قبول از معلم ریاضی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او می تواند تقلید ملایم از معلم ریاضی را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She wore an imitation of a sailor's hat.
[ترجمه گوگل]او تقلیدی از کلاه ملوانی بر سر داشت
[ترجمه ترگمان]کلاه ملاحی را تقلید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We all fell about when he did his imitation of the tea-lady.
[ترجمه گوگل]زمانی که او تقلید خود را از خانم چایکار کرد، همه ما به هم خوردیم
[ترجمه ترگمان]همه ما در آن موقع که او تقلید از خانم چای را انجام می داد همه چیز خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The salesman fobbed the lady off with an imitation diamond.
[ترجمه گوگل]فروشنده با یک الماس بدلی خانم را از دست داد
[ترجمه ترگمان]فروشنده با یک الماس بدلی از آن زن بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's an original, not one of those imitation jobs.
[ترجمه گوگل]این یک کار اصلی است، نه از آن مشاغل تقلیدی
[ترجمه ترگمان]این یک اصل است، نه یکی از آن کاره ای تقلیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's not real leather; it's only an imitation.
[ترجمه گوگل]این چرم واقعی نیست این فقط یک تقلید است
[ترجمه ترگمان]چرم واقعی نیست؛ این فقط یک تقلید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساختگی (اسم)
sham, fake, falsification, imitation, forgery, pastiche, postiche, pseud

بدلی (اسم)
makeshift, counterfeit, imitation

تقلید (اسم)
fake, simulation, farce, burlesque, imitation, emulation, mimicry, mime, mimesis

چیز تقلیدی (اسم)
imitation

تخصصی

[نساجی] چرم مصنوعی

انگلیسی به انگلیسی

• mimicry, impersonation; emulation; copying, duplication
counterfeit, made to look like something else (leather, jewelry, etc.)
an imitation is a copy of something else.
if you give an imitation of someone, you copy the way they speak or behave.
imitation things are not genuine but are made to look genuine.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : imitate
✅️ اسم ( noun ) : imitation / imitator
✅️ صفت ( adjective ) : imitative
✅️ قید ( adverb ) : _
imitation ( مدیریت فنّاوری )
واژه مصوب: تقلید
تعریف: رفتاری آگاهانه برای همانندسازی فرایند تولید فنّاوری
چیز مصنوعی
شبیه سازی
تقلید

بپرس