implantation

/ˌɪmˈplænˈteɪʃən//ɪmˈplɑːnt/

معنی: کاشتن، القاء
معانی دیگر: کاشتن، القاء

جمله های نمونه

1. Since this simplified technique makes widespread implantation a practical option, cost-benefit issues will come to the fore very quickly.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این روش ساده، کاشت گسترده را به یک گزینه عملی تبدیل می کند، مسائل هزینه و فایده خیلی سریع مطرح می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این تکنیک ساده کاشت گسترده را به یک گزینه عملی تبدیل می کند، مشکلات سود آوری به سرعت به پیش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By preventing implantation, pro-life groups argue that the morning after pill is an abortion on demand.
[ترجمه گوگل]با جلوگیری از لانه گزینی، گروه های طرفدار زندگی استدلال می کنند که قرص صبح بعد یک سقط جنین در صورت درخواست است
[ترجمه ترگمان]گروه های طرفدار زندگی معتقدند که صبح بعد از سقط جنین، سقط جنین خواستار سقط جنین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So, as an alternative to the implantation of alien or artificial hearts, Daedalus is devising a new auxiliary blood-pump.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به عنوان جایگزینی برای کاشت قلب های بیگانه یا مصنوعی، Daedalus در حال ابداع یک پمپ خون کمکی جدید است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به عنوان جایگزینی برای کاشت قلب بیگانه یا مصنوعی، Daedalus در حال طراحی یک پمپ کمکی کمکی جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If implantation of a fertilized egg does not occur, this lining breaks down and is expelled from the uterus.
[ترجمه گوگل]اگر لانه گزینی تخمک بارور شده اتفاق نیفتد، این پوشش شکسته شده و از رحم خارج می شود
[ترجمه ترگمان]اگر تخم بارور شده رخ ندهد، این لایه به زمین تجزیه می شود و از رحم دفع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children should be assessed before implantation, while on the device, and after explantation .
[ترجمه گوگل]کودکان باید قبل از کاشت، در حین استفاده از دستگاه و بعد از کاشت بررسی شوند
[ترجمه ترگمان]کودکان باید قبل از کاشت ارزیابی شوند، در حالی که روی دستگاه و بعد از explantation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or a slope that suddenly appears due to implantation, like in the RU project.
[ترجمه گوگل]یا شیبی که به طور ناگهانی به دلیل کاشت ظاهر می شود، مانند پروژه RU
[ترجمه ترگمان]یا یک شیب که ناگهان به خاطر کاشت مثل در پروژه RU به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To probe intraocular lens implantation without the fixed suture of superior rectus .
[ترجمه گوگل]هدف بررسی کاشت لنز داخل چشمی بدون بخیه ثابت رکتوس فوقانی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد کاشت intraocular بدون the ثابت of مافوق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods : Ultrasonic phacoemulsification and intraocular lens implantation was performed on 673 cases ( 697 eyes ).
[ترجمه گوگل]روش کار: فیکوامولسیفیکاسیون اولتراسونیک و کاشت لنز داخل چشمی بر روی 673 مورد (697 چشم) انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: اولترا سونیک و کاشت lens در ۶۷۳ مورد (۶۹۷ چشم ها)اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To investigate the effect of acrylic cement implantation on hemodynamics during the artificial joint replacement.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر کاشت سیمان اکریلیک بر همودینامیک در حین تعویض مفصل مصنوعی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر کاشت سیمان acrylic بر روی hemodynamics در طول جایگزینی مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Subjective and objective results after bilateral cochlear implantation in adults.
[ترجمه گوگل]نتایج ذهنی و عینی پس از کاشت حلزون دو طرفه در بزرگسالان
[ترجمه ترگمان]نتایج ذهنی و عینی پس از کاشت حلزونی دو جانبه در بزرگسالان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Development trend of Si varactor is summarized:ion implantation, to match capacitance during testing, integration, low voltage, super-miniaturization, SMD and wide application.
[ترجمه گوگل]روند توسعه وارکتور Si خلاصه شده است: کاشت یون، برای مطابقت با ظرفیت در طول آزمایش، ادغام، ولتاژ پایین، فوق کوچک سازی، SMD و کاربرد گسترده
[ترجمه ترگمان]روند توسعه Si varactor بصورت خلاصه نشان داده شده است: کاشت یونی، برای تطبیق ظرفیت در طول تست، یکپارچه سازی، ولتاژ پایین، super، SMD و کاربرد گسترده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hypophysectomy before implantation terminates pregnancy and after the 44th day of gestation causes abortion in the goat.
[ترجمه گوگل]هیپوفیزکتومی قبل از لانه گزینی باعث خاتمه بارداری و بعد از روز 44 بارداری باعث سقط جنین در بز می شود
[ترجمه ترگمان]قبل از اتمام بارداری به دوران بارداری پایان می دهد و بعد از چهارمین روز بارداری باعث سقط جنین در بز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. MO implantation for 7 times caused increase of gonadosomatic index(GSI) and promoted the enlargement of oocyte diameter.
[ترجمه گوگل]کاشت MO به مدت 7 برابر باعث افزایش شاخص گنادوسوماتیک (GSI) و افزایش قطر تخمک شد
[ترجمه ترگمان]کاشت MO برای ۷ بار افزایش شاخص gonadosomatic (GSI را ایجاد کرد و توسعه قطر oocyte را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To summarize the effect of radioactive particle implantation in brachytherapy for different kinds of tumors in 8 hospital, and explore the feasibility of the therapy.
[ترجمه گوگل]هدف خلاصه کردن اثر کاشت ذرات رادیواکتیو در براکی‌تراپی برای انواع مختلف تومورها در بیمارستان 8، و بررسی امکان‌سنجی درمان
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تاثیر کاشت ذرات رادیواکتیو در brachytherapy برای انواع مختلف تومور در ۸ بیمارستان و بررسی امکان پذیری درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusions: Percutaneous port - catheter system implantation via femoral artery is a safe and effective technique.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کاشت سیستم پورت - کاتتر از راه پوست از طریق شریان فمورال یک روش ایمن و موثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: سیستم port Percutaneous - catheter از طریق شریان ران یک تکنیک ایمن و موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاشتن (اسم)
implantation, insemination

القاء (اسم)
induction, inspiration, infusion, excitation, suggestion, implantation, intinction

تخصصی

[پلیمر] کاشت، نشاندن، پیوند زدن

انگلیسی به انگلیسی

• act of implanting; something which is implanted

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
لانه گزینی، گُشن گیری، کاشتن ( مثلا یک داروی زیرپوستی )
implantation ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: لانه گزینی
تعریف: فرایند چسبیدن و نفوذ و جایگزینی تخم لقاح یافته ( blastocyst ) در جدار زهدان در مراحل تکوین رویان
لانه گزینی
لانه گزینی تخم

بپرس