in a body


همه با هم، جمیعا، جمعا

جمله های نمونه

1. The cleaning staff went in a body to the manager to complain.
[ترجمه گوگل]کارکنان نظافت به صورت بدنی نزد مدیر رفتند تا شکایت کنند
[ترجمه ترگمان]کارکنان نظافت به یک بدن به سمت مدیر رفتند تا شکایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The workers went in a body to see their boss.
[ترجمه گوگل]کارگران با بدنه برای دیدن رئیس خود رفتند
[ترجمه ترگمان]کارگران به درون یک جسد رفتند تا رئیس خود را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The protesters marched in a body to the town hall.
[ترجمه گوگل]معترضان در قالب بدنه به سمت شهرداری رفتند
[ترجمه ترگمان]معترضان در یک جسد به سمت شهرداری راهپیمایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The women moved towards the building in a body.
[ترجمه گوگل]زنان بدنه به سمت ساختمان حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]زن ها به طرف ساختمان حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The demonstrators marched in a body to the minister's office.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان با بدنه به سمت دفتر وزیر راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان]تظاهرات کنندگان در یک هیات به دفتر وزیر راه یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The protesters marched in a body to the White House.
[ترجمه گوگل]معترضان در یک بدنه به سمت کاخ سفید راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان]معترضان در یک جسد به کاخ سفید راهپیمایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The students marched in a body to the government offices.
[ترجمه گوگل]دانشجویان در قالب بدنه به سمت ادارات دولتی راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان وارد یک جسد در ادارات دولتی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They must fight pitched battles, and fight in a body; and they must begin fighting as far forward as possible.
[ترجمه گوگل]آنها باید در نبردهای تنومند بجنگند و در یک بدن بجنگند و آنها باید تا آنجا که ممکن است شروع به مبارزه کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با نبرده ای pitched مبارزه کنند و در یک بدن مبارزه کنند؛ و آن ها باید تا جایی که ممکن است مبارزه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus the eye exists in a body with a central nervous system, capable of reacting to information the eye provides.
[ترجمه گوگل]بنابراین چشم در بدنی با سیستم عصبی مرکزی وجود دارد که قادر به واکنش به اطلاعاتی است که چشم ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین چشم در بدن با یک سیستم عصبی مرکزی، قادر به واکنش به اطلاعاتی که چشم فراهم می کند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The demonstrators marched in a body to the main square.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان بدنه به میدان اصلی راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان]تظاهرات کنندگان در یک بدنه به میدان اصلی راهپیمایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Fourth Regiment deserted in a body.
[ترجمه گوگل]هنگ چهارم در یک بدن رها شد
[ترجمه ترگمان]هنگ چهارم در یک جسم متروک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lowest level of water in a body water, such as a river, lake, or reservoir.
[ترجمه گوگل]پایین ترین سطح آب در یک آب بدن، مانند رودخانه، دریاچه یا مخزن
[ترجمه ترگمان]پایین ترین سطح آب در آب بدن مثل رودخانه، دریاچه یا مخزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Post houses are like veins in a body.
[ترجمه گوگل]پست خانه ها مانند رگ های بدن هستند
[ترجمه ترگمان]خانه های پست مانند veins در بدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is the set design, development, production in a body corporate.
[ترجمه گوگل]آیا طراحی صحنه، توسعه، تولید در یک شرکت بدنه است
[ترجمه ترگمان]آیا طراحی، توسعه، تولید در یک شرکت وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• as a unit, all together

پیشنهاد کاربران

دسته جمعی
phrase formal literary
If people do something in a body, they do it together as a group, in an official way
اگر مردم کاری را in a body انجام دهند، آن را با هم به صورت گروهی و به صورت رسمی انجام می دهند، بصورت گروهی و جمعی
...
[مشاهده متن کامل]

The cleaning staff went in a body to the manager to complain.
They gathered together and came in a body.
They went in a body to the palace to see the king.
We proceeded in a body to the church to take up the matter with the priest.
The men went in a body to the embassy to beg for protection.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/in-a-body

بپرس