in a box


(عامیانه) گرفتار معما، در اشکال، درگیر

جمله های نمونه

1. She kept all the letters in a box.
[ترجمه گوگل]او همه نامه ها را در یک جعبه نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]همه نامه ها را در یک جعبه نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Put it in a box and tape it securely.
[ترجمه گوگل]آن را در یک جعبه قرار دهید و آن را محکم بچسبانید
[ترجمه ترگمان]بزارش تو یه جعبه و درش بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Put it in a box and tape it up securely.
[ترجمه گوگل]آن را در یک جعبه قرار دهید و آن را محکم بچسبانید
[ترجمه ترگمان]جعبه رو بذار تو یه جعبه و درش بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An abandoned baby was found in a box on the hospital steps.
[ترجمه گوگل]یک نوزاد رها شده در جعبه ای روی پله های بیمارستان پیدا شد
[ترجمه ترگمان]یک کودک رها شده در یک جعبه در روی پله های بیمارستان یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Put it in a box and tape It'securely.
[ترجمه گوگل]آن را در یک جعبه قرار دهید و آن را محکم بچسبانید
[ترجمه ترگمان]بزارش تو یه جعبه و درش بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She embedded the bulbs in a box of sand.
[ترجمه گوگل]او لامپ ها را در یک جعبه شن جاسازی کرد
[ترجمه ترگمان]او لامپ ها را در یک جعبه شن فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dog sleeps in a box lined with an old blanket.
[ترجمه گوگل]سگ در جعبه ای می خوابد که با یک پتوی کهنه پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]سگ در یک جعبه با یک پتوی کهنه خوابیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nell's private letters were tucked away in a box in the attic.
[ترجمه گوگل]نامه های خصوصی نل در جعبه ای در اتاق زیر شیروانی گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]نامه های خصوصی نل در یک جعبه زیر شیروانی جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The child puts the pennies in a box and shakes them up.
[ترجمه گوگل]کودک سکه ها را در جعبه می گذارد و تکان می دهد
[ترجمه ترگمان]کودک the را در یک جعبه می گذارد و آن ها را تکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then we would put them all in a box and the Red Cross would mail them.
[ترجمه گوگل]سپس همه آنها را در یک جعبه می گذاشتیم و صلیب سرخ آنها را پست می کرد
[ترجمه ترگمان]آن وقت همه را در یک جعبه می گذاریم و صلیب سرخ آن ها را پست خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All writers should be put in a box and thrown in the sea. Gordon B. Hinckley
[ترجمه گوگل]همه نویسندگان را باید در جعبه گذاشت و به دریا انداخت گوردون بی هینکلی
[ترجمه ترگمان]همه نویسندگان باید در یک جعبه قرار بگیرند و به دریا پرتاب شوند گوردون بی هینکلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It would come in a box and it would blow your head off.
[ترجمه گوگل]در یک جعبه می آمد و سرت را به باد می داد
[ترجمه ترگمان] ممکنه توی یه جعبه باشه و مغزت رو منفجر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. TalkAlong is a cellular phone in a box that allows consumers to activate service as well.
[ترجمه گوگل]TalkAlong یک تلفن همراه در جعبه است که به مصرف کنندگان اجازه می دهد خدمات را نیز فعال کنند
[ترجمه ترگمان]TalkAlong یک تلفن همراه در یک جعبه است که به مصرف کنندگان اجازه می دهد تا خدمات را نیز فعال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I put them in a box with the stole, wrapped the box and put the box under our tree.
[ترجمه گوگل]آنها را در جعبه ای با دزدی گذاشتم، جعبه را پیچیدم و جعبه را زیر درختمان گذاشتم
[ترجمه ترگمان]جعبه را برداشتم و جعبه را بستم و جعبه را زیر درخت خودمان گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Suppose the pieces of the jigsaw start off in a box in the ordered arrangement in which they form a picture.
[ترجمه گوگل]فرض کنید قطعات اره منبت کاری اره مویی در جعبه ای به ترتیب مرتب شروع می شوند که در آن یک تصویر را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که تکه های پازل در یک بسته مرتب شده و یک عکس را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس