in between


در میان، در وسط، در وضع میانه، لای

جمله های نمونه

1. In between jobs, Liz always took time out to return to her first love -- travelling.
[ترجمه گوگل]در بین کارها، لیز همیشه برای بازگشت به عشق اولش - مسافرت - وقت می گذاشت
[ترجمه ترگمان]در بین مشاغل، لیز همیشه برای بازگشت به اولین عشق خود زمان می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a revolting green slime in between the bathroom tiles.
[ترجمه گوگل]بین کاشی های حمام یک لجن سبز شورشی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]میان کاشی های حمام، یک لجن آلود و مشمئز کننده وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Try to space out your classes and study in between.
[ترجمه علی] سعی کنید بین کلاس های خود فاصله بیندازید و در فاصلۀ زمانی میان آن ها مطالعه کنید.
|
[ترجمه گوگل]سعی کنید کلاس های خود را خالی کنید و در بین آن ها مطالعه کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید کلاس خود را از بین ببرید و بین آن ها مطالعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nurse will fit you in between other appointments.
[ترجمه گوگل]پرستار شما را در بین قرارهای ملاقات دیگر جا خواهد داد
[ترجمه ترگمان]پرستار شما را بین ملاقات های دیگر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please work this old woman in between other appointments.
[ترجمه گوگل]لطفا این پیرزن را بین قرارهای دیگر کار کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا این پیرزن را بین قرارهای دیگر کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rigor mortis usually sets in between two and four hours after death.
[ترجمه گوگل]ریگور مورتیس معمولاً بین دو تا چهار ساعت پس از مرگ رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]Rigor معمولا در فاصله دو و چهار ساعت پس از مرگ قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He turned in between the lodge gates and guided the Porsche down the winding drive.
[ترجمه گوگل]بین دروازه‌های لژ پیچید و پورشه را به سمت پایین هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]او به طرف دروازه کلبه برگشت و the را که در پیچ در پیچ جاده بود هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A lot of students spend a year abroad in between school and university.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان یک سال را در خارج از کشور بین مدرسه و دانشگاه می گذرانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشجویان یک سال را در خارج از مدرسه و دانشگاه می گذرانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can slot you in between 3 and
[ترجمه گوگل]من می توانم شما را بین 3 و
[ترجمه ترگمان]من می توانم شما را بین ۳ تا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A narrow path ran in between the two houses.
[ترجمه گوگل]راه باریکی از بین دو خانه می گذشت
[ترجمه ترگمان]یک کوره راه باریکی بین دو خانه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In between parts of a play, there is often a interval.
[ترجمه گوگل]در بین قسمت های نمایشنامه، اغلب یک فاصله وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بین قسمت های یک نمایش، اغلب یک فاصله وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I reached for the leash,but the dog got in between.
[ترجمه گوگل]دستم را به افسار بردم، اما سگ در بین آن قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]قلاده را دراز کردم، اما سگ بین آن ها گیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In between he was, for much of the time, all over the shop, scrambling pars more than hunting birdies.
[ترجمه گوگل]در این بین، بیشتر اوقات، در سراسر مغازه، بیشتر از شکار پرندگان، پارس می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]در میان او، مدت زیادی بود که در تمام مغازه پرسه می زد و بیش از آن که او را در حال شکار کردن باشد، تقلا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. World champions took matches much less frequently and in between Lynch liked to drink.
[ترجمه گوگل]قهرمانان جهان خیلی کمتر در مسابقات شرکت می کردند و در این بین لینچ دوست داشت مشروب بخورد
[ترجمه ترگمان]قهرمانان جهانی خیلی کم تر بازی می کردند و در فاصله بین لینچ دوست داشتند مشروب بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] تصویر بین دو حرکت یاتصویر میانی

انگلیسی به انگلیسی

• in the middle, in the center

پیشنهاد کاربران

فی مابین ( مالی )
در این میان
واسطه ، میانجی
بینابینی
دراین اثناء - در طی این هنگام
بینابین
در وسط

بپرس