in check


مهار شده، تحت کنترل، تحت مراقبت

جمله های نمونه

1. It is vital that inflation is kept in check.
[ترجمه ابوالفضل] این حیاطیه که تورم کنترل شود
|
[ترجمه گوگل]کنترل تورم بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]حیاتی است که تورم تحت کنترل بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You must learn to keep your emotions in check.
[ترجمه گوگل]شما باید یاد بگیرید که احساسات خود را کنترل کنید
[ترجمه ترگمان]باید یاد بگیری که احساساتت رو کنترل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must find ways of keeping our expenditure in check.
[ترجمه گوگل]ما باید راه هایی برای کنترل مخارج خود پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]باید راه هایی برای نگهداری هزینه ها پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You need to keep your temper in check!
[ترجمه سارا] تو نیاز داری عصبانیت خودت کنترل کنی
|
[ترجمه گوگل]شما باید عصبانیت خود را کنترل کنید!
[ترجمه ترگمان]! تو باید از temper استفاده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The epidemic was held in check by widespread vaccination.
[ترجمه گوگل]اپیدمی با واکسیناسیون گسترده کنترل شد
[ترجمه ترگمان]این اپیدمی در کنترل واکسیناسیون گسترده برگزار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Maggie managed to keep her temper in check.
[ترجمه گوگل]مگی موفق شد عصبانیتش را کنترل کند
[ترجمه ترگمان] مگی \"تونست خودشو کنترل کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your king is in check from my knight.
[ترجمه گوگل]پادشاه شما از شوالیه من در امان است
[ترجمه ترگمان] پادشاه شما از شوالیه من سر در میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We've kept the disease in check for a year now.
[ترجمه گوگل]ما الان یک سال است که بیماری را کنترل کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یک سال است که این بیماری را کنترل کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He made an effort to hold himself in check.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا خود را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خودش را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His own temper rose, but he held it in check.
[ترجمه گوگل]عصبانیت خودش بالا رفت، اما آن را کنترل کرد
[ترجمه ترگمان]خشمش بالا گرفت، اما کنترلش را به دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Y., in leading roles, with Gingrich keeping extremists in check.
[ترجمه گوگل]Y, در نقش های اصلی، با Gingrich که افراط گرایان را تحت کنترل نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]Y در نقش رهبری، همراه با گینگریچ، افراط گرایان را در کنترل نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These guidelines keep hawa in check, for when the community is threatened, it can drag the ship down into chaos.
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل ها هاوا را کنترل می کند، زیرا زمانی که جامعه در معرض تهدید قرار می گیرد، می تواند کشتی را به سمت هرج و مرج بکشاند
[ترجمه ترگمان]این رهنمودها hawa را در چک نگه می دارد، زیرا زمانی که جامعه تهدید می شود، می تواند کشتی را به هرج و مرج بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There, you're in check.
[ترجمه گوگل]در آنجا، شما در حال بررسی هستید
[ترجمه ترگمان]بیا، دوباره چک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That temper of yours needs keeping in check.
[ترجمه گوگل]این خلق و خوی شما نیاز به کنترل دارد
[ترجمه ترگمان]این عصبانیت تو نیاز به چک کردن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Aphids are kept in check by beetle banks and shelter strips of willow to harbour natural predators.
[ترجمه گوگل]شته ها توسط بانک های سوسک و پناهگاه های بید برای پناه دادن به شکارچیان طبیعی نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]Aphids توسط بانک های سوسک و باریکه های چوبی بید برای لنگرگاه شکارچیان طبیعی نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• under control, restrained

پیشنهاد کاربران

تحت کنترل
مترادف restrain، به معنی تحت کنترل، بازداشتن، مهار کردن، خودداری کردن

بپرس