in control of

پیشنهاد کاربران

مسلط بر چیزی بودن . . . .
In charge of
کسی یا چیزی که سرنخ امور را در دست دارد
عهده دار، متصدی، سرپرست، مامور، کنترل کننده، مجری
حاکم - مدیر - مسئول

بپرس