in earnest


1- جدی، بی شوخی، 2- مصممانه، بی رودربایستی

جمله های نمونه

1. Campaigning will begin in earnest tomorrow.
[ترجمه گوگل]کمپین از فردا به طور جدی آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]فردا با جدیت شروع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When I looked over, he was in earnest conversation with his father.
[ترجمه گوگل]وقتی نگاه کردم، او در حال گفتگوی جدی با پدرش بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن نگاه کردم، او با پدرش صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Matthews was in earnest conversation with a young girl.
[ترجمه گوگل]متیوس در حال گفتگوی جدی با یک دختر جوان بود
[ترجمه ترگمان]متیو \"با یه دختر جوان خیلی جدی صحبت می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm sure he was in earnest when he said he wanted to marry her.
[ترجمه گوگل]مطمئنم وقتی گفت که می خواهد با او ازدواج کند، جدی بود
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که او جدی بود که گفت می خواهد با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That was when our troubles started in earnest.
[ترجمه گوگل]آن زمان بود که مشکلات ما به طور جدی شروع شد
[ترجمه ترگمان]این بود که مشکلات ما جدی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was in earnest when he said he was leaving Beijing.
[ترجمه گوگل]او وقتی گفت که پکن را ترک می کند، جدی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی گفت که او پکن را ترک می کند، کاملا جدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On December 8 the media blitz began in earnest.
[ترجمه گوگل]در 8 دسامبر، انفجار رسانه ای به طور جدی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]حمله رسانه ها در روز ۸ دسامبر به شدت آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On Monday your training begins in earnest !
[ترجمه گوگل]روز دوشنبه تمرین شما به طور جدی آغاز می شود!
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه آموزش شما خیلی جدی شروع می شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His job as England manager begins in earnest now his World Cup campaign is in motion.
[ترجمه گوگل]کار او به عنوان سرمربی تیم ملی انگلیس به طور جدی شروع می شود و اکنون مسابقات جام جهانی او در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]شغل او به عنوان مدیر انگلستان اکنون با جدیت شروع می شود و کمپین جام جهانی او در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The work on the house will begin in earnest on Monday.
[ترجمه گوگل]کار روی این خانه به طور جدی از دوشنبه آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]کار روی این خانه روز دوشنبه خیلی جدی شروع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The election campaign has begun in earnest.
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی با جدیت آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]مبارزات انتخاباتی با جدیت آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No one could tell whether he was in earnest or in jest.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی توانست بگوید که او جدی است یا شوخی
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست بگوید که او جدی یا جدی است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She wasn't sure whether he was in earnest or not.
[ترجمه گوگل]او مطمئن نبود که آیا او جدی است یا نه
[ترجمه ترگمان]او مطمئن نبود که جدی است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I could tell she spoke in earnest.
[ترجمه گوگل]می توانم بگویم که او با جدیت صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که جدی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The race for the White House begins in earnest today.
[ترجمه گوگل]رقابت برای کاخ سفید امروز به طور جدی آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]رقابت برای کاخ سفید امروز با جدیت آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seriously, intently, sincerely, really

پیشنهاد کاربران

“In earnest” is a phrase that means seriously and with full intent. For example, “The negotiations began in earnest” or “She started studying in earnest for the exam”. The phrase is often used to describe a situation where someone is putting forth their best effort or taking something seriously.
...
[مشاهده متن کامل]

عبارتی است به معنای جدی و با توجه کامل. به عنوان مثال، "مذاکرات به طور جدی شروع شد" یا "او به طور جدی برای امتحان شروع به مطالعه کرد". این عبارت اغلب برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن شخصی بهترین تلاش خود را به کار می گیرد یا چیزی را جدی می گیرد.
The election campaign has begun in earnest.
The work begins in earnest at the start of next month.
Building work will start in earnest in the spring.
Production starts in earnest later this year.
Her academic career commenced in earnest in 1989, when she returned to Cambridge.
The convention got underway in earnest on Tuesday night.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/in-earnest
به طور جدی
بر سر حرف خود بودن
جدی، با جدیت، با تصمیم مصمم
In two discussions in February, the Europeans urged American officials to start negotiating in earnest and lift some sanctions as a gesture of good faith toward Iran
a considerable or impressive degree or amount
the sap started running in earnest
https://www. merriam - webster. com/
مقدار یا میزان قابل توجه
با جدیت
واقعا
با جدیت

بپرس