in the dog house


مثل سگ میترسه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: in disfavor.

جمله های نمونه

1. Her husband was in the doghouse for leaving her to cope on her own.
[ترجمه زینب سرآمد] شوهرش برای اینکه اورا ترک کرده بود که به تنهایی از عهده خود برآید به دردسر افتاد.
|
[ترجمه گوگل]شوهرش در خانه سگ بود که او را رها کرده بود تا خودش با آن کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]شوهرش در لانه لانه بود که او را تنها بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm in the doghouse - I broke Sara's favourite vase this morning.
[ترجمه Fatemeh Sk] رابطه م با سارا شکر آب شده. امروز صبح گلدون مورد علاقه سارا رو شکستم.
|
[ترجمه گوگل]من در خانه سگ هستم - امروز صبح گلدان مورد علاقه سارا را شکستم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح گلدان مورد علاقه سارا را شکستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It seems the mouse is in the doghouse.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد موش در خانه سگ است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که موش در the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. William Floyd was in the doghouse.
[ترجمه گوگل]ویلیام فلوید در خانه سگ بود
[ترجمه ترگمان]ویلیام فلوید در the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm in the doghouse for forgetting Valentine's Day.
[ترجمه گوگل]من برای فراموش کردن روز ولنتاین در خانه سگ هستم
[ترجمه ترگمان]من برای فراموش کردن روز والنتاین توی لونه سگ هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So why was he in the doghouse?
[ترجمه گوگل]پس چرا او در خانه سگ بود؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا توی لونه سگ بوده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has been in the doghouse with the administration for months.
[ترجمه گوگل]او ماه هاست که در خانه سگ با اداره بوده است
[ترجمه ترگمان]او ماه ها است که با دولت درگیر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm in the doghouse with my wife. She kicked me out.
[ترجمه گوگل]من با همسرم در خانه سگ هستم او مرا بیرون انداخت
[ترجمه ترگمان] من تو لونه سگ هستم اون منو انداخت بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Being in the doghouse with his boss may affect his career in the future.
[ترجمه گوگل]حضور در خانه سگ با رئیسش ممکن است در آینده روی شغل او تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]بودن در the با رئیسش ممکن است بر شغلش در آینده تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Boy got in the doghouse with his teachers By often coming to school late.
[ترجمه گوگل]پسر با معلمانش وارد خانه سگ شد و اغلب دیر به مدرسه می آمد
[ترجمه ترگمان]پسر با معلم ها به مدرسه رفت و اغلب دیر به مدرسه می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our neighbour got in the doghouse with his wife by coming home drunk.
[ترجمه گوگل]همسایه ما با مستی به خانه آمدن با همسرش وارد خانه سگ شد
[ترجمه ترگمان]همسایه ما با زنش تو لونه سگ گیر کرد و مست به خونه اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Darren has been in the doghouse all week.
[ترجمه گوگل]دارن تمام هفته در خانه سگ بوده است
[ترجمه ترگمان]دارن در تمام هفته گذشته در doghouse بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The whole team was in the doghouse because they lost the game.
[ترجمه گوگل]تمام تیم در خانه سگ بودند چون بازی را باختند
[ترجمه ترگمان]تمام اعضای تیم به این دلیل در تیم doghouse بودند که بازی را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now, the pooch is in the pound and the owner is in the doghouse.
[ترجمه گوگل]حالا پوچ در پوند است و صاحبش در خانه سگ است
[ترجمه ترگمان]حالا، pooch در پوند است و مالک آن در doghouse است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

تو دردسر افتادن، عصبانی بودن
توی هچل افتادن
قهر بودن و تحویل نگرفتن و سر سنگین بودن
این اصطلاح زمانی به کار میره که مثلا در یک رابطه، بین دختر و پسر ( یا زن و شوهر ) کدورت پیش میاد و بینشون شکر آب میشه. اما در حد یه کدورت کوچیک، نه به هم خوردن کامل رابطه
مثال :
Im in the doghouse for not buying a car
من رابطه م با دوست دخترم به خاطر نخریدن ماشین، شکر آب شده
از دست کسی عصبانی بودن

بپرس