in the region of

جمله های نمونه

1. I have a pain in the region of my heart.
[ترجمه N] در ناحیه ی قلبم درد دارم
|
[ترجمه گوگل]من در ناحیه قلبم درد دارم
[ترجمه ترگمان]قلب من درد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We have somewhere in the region of 500 firefighters in this area.
[ترجمه گوگل]ما حدود 500 آتش نشان در این منطقه داریم
[ترجمه ترگمان]ما جایی در منطقه ۵۰۰ آتش نشان در این منطقه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The scheme will cost in the region of six million pounds.
[ترجمه lnaz] این طرح تقریبا میلیون پوند هزینه خواهد داشت
|
[ترجمه گوگل]این طرح حدود شش میلیون پوند هزینه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این طرح در منطقه ۶ میلیون پوند هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She earns in the region of £200 000.
[ترجمه sepehr] او حدود ( حول و حوش ) 200 پوند درآمد دارد
|
[ترجمه گوگل]او حدود 200000 پوند درآمد دارد
[ترجمه ترگمان]او در منطقه ۲۰۰ هزار پوند درآمد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Offers in the region of £1 000 000 are invited for the property.
[ترجمه گوگل]پیشنهاداتی در حدود 1000000 پوند برای ملک دعوت شده است
[ترجمه ترگمان]قیمت هزار پوندی در منطقه از هزار پوند برای این ملک دعوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Highs today will be in the region of 25?C.
[ترجمه گوگل]بیشینه ها امروز در منطقه 25 درجه سانتیگراد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]امروز Highs در منطقه ۲۵ خواهد بود؟ ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It costs in the region of $500.
[ترجمه گوگل]قیمت آن در حدود 500 دلار است
[ترجمه ترگمان]قیمت آن در منطقه ۵۰۰ دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Japan's annual trade surplus is in the region of 100 billion dollars.
[ترجمه گوگل]مازاد تجاری سالانه ژاپن در حدود 100 میلیارد دلار است
[ترجمه ترگمان]مازاد تراز تجاری ژاپن در منطقه ۱۰۰ میلیارد دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He earns somewhere in the region of £20 000.
[ترجمه گوگل]او چیزی در حدود 20000 پوند درآمد دارد
[ترجمه ترگمان]او در جایی در منطقه ۲۰۰۰۰ پوند درآمد کسب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two vats were in use, with maximum production in the region of three tons per week.
[ترجمه گوگل]دو خمره با حداکثر تولید در منطقه سه تن در هفته استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]دو نمونه از این نمونه ها در مصرف، با حداکثر تولید در منطقه ۳ تن در هفته مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cost of the plan would be in the region of $40 to $60 billion.
[ترجمه گوگل]هزینه این طرح بین 40 تا 60 میلیارد دلار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هزینه این طرح حدود ۴۰ تا ۶۰ میلیارد دلار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact, in grocery sectors, impulse buying is in the region of one half or more of total purchases.
[ترجمه گوگل]در واقع، در بخش‌های خواربارفروشی، خرید فوری در حدود نیمی از کل خریدها است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، در بخش های خواربار، خرید ناگهانی در منطقه یک یا چند خرید کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The correct lawful fare for the journey was in the region of 10s. 6d.
[ترجمه گوگل]کرایه قانونی صحیح برای سفر در منطقه 10 ثانیه بود 6d
[ترجمه ترگمان]هزینه صحیح قانونی سفر در منطقه ۱۰ ثانیه بود ۶ d
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For operations in the region of space from Earth out to the asteroid belt, we need only extract water.
[ترجمه گوگل]برای عملیات در منطقه فضا از زمین تا کمربند سیارک ها، فقط به استخراج آب نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]برای انجام عملیات در منطقه فاصله از زمین تا کمربند سیارکی به تنها نیاز به استخراج آب نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The pain in the region of her heart was so intense that she wrapped her arms around herself involuntarily.
[ترجمه گوگل]درد در ناحیه قلبش آنقدر شدید بود که بی اختیار دستانش را دور خودش حلقه کرد
[ترجمه ترگمان]درد قلب او چنان شدید بود که بی اختیار دست هایش را به دور خود حلقه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in the area of, around, approximately

پیشنهاد کاربران

تقریباً، حول و حوش، در نواحی
مثال:
annual sales in the region of 30 million
فروش سالیانه ی تقریبا {و حول و حوش} 30 میلیونی
قبل از اعداد استفاده میشود و به معنی تقریبا هست. مثلا:
He earns somewhere in the region of 10000$
تقریبا
حدودا
تقریباً، حول و حوش، در نواحی.

بپرس