incursion

/ˌɪnˈkɜːrʒən//ɪnˈkɜːʃn̩/

معنی: تعدی، تاخت و تاز، غارت، تهاجم، تاراج و حمله، غارتگری
معانی دیگر: (به ویژه اگر نامطبوع باشد) درون روی، درون ریزی، رسوخ، یورش، هجوم، درازدستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a raid or sudden invasion.
مشابه: invasion, raid

- Our troops led an incursion on the small village.
[ترجمه گوگل] نیروهای ما به روستای کوچک حمله کردند
[ترجمه ترگمان] نیروهای ما حمله به روستای کوچک را رهبری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an encroachment or inroad.
مشابه: invasion

- an incursion on his privacy
[ترجمه گوگل] تجاوز به حریم خصوصی او
[ترجمه ترگمان] حمله ای در حریم خصوصی او،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the incursion of water through leaky dikes
تراوش آب از سدهای روزنه دار

2. the inevitable incursion of new ideas from abroad
ورود اجتناب ناپذیر اندیشه های نو از برون مرز

3. The media was criticized for its thoughtless incursion into the domestic grief of the family.
[ترجمه گوگل]رسانه ها به دلیل ورود بی فکرانه به غم و اندوه خانگی خانواده مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها بخاطر حمله thoughtless به اندوه خانوادگی خانواده مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This had been my first and only real incursion into the legal battlefield, but I was hooked.
[ترجمه گوگل]این اولین و تنها تهاجم واقعی من به میدان نبرد قانونی بود، اما من درگیر بودم
[ترجمه ترگمان]این اولین و تنها حمله واقعی من در میدان جنگ بود، اما من گیر کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Daily newspapers appear especially threatened by the incursion on to their turf of timely and in-depth local information.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که روزنامه‌های روزانه به‌ویژه از نفوذ به چمن اطلاعات محلی به‌موقع و عمیق آنها تهدید می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روزنامه های روزانه از تاخت و تاز به حوزه اطلاعات محلی و به موقع و به موقع، تهدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And she thought of her tiny incursion into that life.
[ترجمه گوگل]و او به هجوم کوچک خود به آن زندگی فکر کرد
[ترجمه ترگمان]و به خاطر هجوم ناچیز او به این زندگی می اندیشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He described the incursion as the most dangerous development since the end of the war itself.
[ترجمه گوگل]او این تهاجم را خطرناک ترین تحول از زمان پایان جنگ توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او تهاجم را خطرناک ترین نوع توسعه از زمان پایان جنگ توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mass media culture has made an incursion into the formerly isolated Karoo.
[ترجمه گوگل]فرهنگ رسانه های جمعی به کارو که قبلاً منزوی شده بود نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ رسانه های جمعی، تهاجم را به the منزوی سابق تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were shattered by the sudden incursion of a resounding bass voice which broke into song.
[ترجمه گوگل]آنها با هجوم ناگهانی صدای باس پرطنین که به آهنگ تبدیل شد، شکسته شدند
[ترجمه ترگمان]با هجوم ناگهانی صدای بم و پرطنین که آهنگ سرود را به هم می زد، خرد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does this incursion upon individual liberty without consent serve a worthwhile purpose or rest upon some important principle?
[ترجمه گوگل]آیا این تهاجم به آزادی فردی بدون رضایت، هدف ارزشمندی را دنبال می‌کند یا بر اساس اصل مهمی استوار است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این تهاجم به آزادی فردی بدون رضایت به یک هدف ارزشمند و یا بر روی یک اصل مهم خدمت می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Locals regarded it as a provocative incursion.
[ترجمه گوگل]مردم محلی آن را یک حمله تحریک آمیز می دانستند
[ترجمه ترگمان]افراد محلی آن را یک حمله تحریک آمیز می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Government forces were able to halt the rebel incursion.
[ترجمه گوگل]نیروهای دولتی توانستند تهاجم شورشیان را متوقف کنند
[ترجمه ترگمان]نیروهای دولتی توانستند مانع از تهاجم شورشیان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But never before did a single incursion take place, which has serious consequences.
[ترجمه گوگل]اما پیش از این هرگز تهاجم واحدی صورت نگرفته بود که عواقب جدی داشت
[ترجمه ترگمان]اما پیش از این یک حمله منفرد رخ نداده است که عواقب جدی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The incursion caused no political stir, and was played down by the authorities asas the army.
[ترجمه گوگل]این تهاجم هیچ جنجالی سیاسی ایجاد نکرد و توسط مقامات به عنوان ارتش نادیده گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این حمله هیچ جنبش سیاسی به وجود نیاورد، و مقامات ارتش را سرکوب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are diplomatic risks to any Iraqi incursion, according to international relations expert Soli Ozel.
[ترجمه گوگل]به گفته سولی اوزل، کارشناس روابط بین الملل، خطرات دیپلماتیک برای هرگونه تهاجم عراق وجود دارد
[ترجمه ترگمان]براساس اظهارات Soli Ozel، کارشناس روابط بین الملل، خطرات دیپلماتیک برای هر گونه حمله در عراق وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعدی (اسم)
violation, infringement, incursion, inroad, oppression

تاخت و تاز (اسم)
onset, attack, invasion, raid, ravage, incursion, inroad

غارت (اسم)
rapine, robbery, incursion, pillage, plunder, despoliation, loot, plunderage, rip-off

تهاجم (اسم)
invasion, incursion, inroad, foray

تاراج و حمله (اسم)
incursion

غارتگری (اسم)
robbery, incursion, ransack, sack, pillage, plunder, sacking, marauding, plundering, pillaging

تخصصی

[آمار] درون گشت

انگلیسی به انگلیسی

• hostile invasion, attack, raid; infiltration, entering, coming in
an incursion is a small military invasion, often temporary or accidental; a formal word.

پیشنهاد کاربران

یورش. حمله. هجوم. تجاوز
The Al - Aqsa Flood Operation and the subsequent aggressive incursion by the Zionist regime into the besieged Gaza Strip can be analyzed from various perspectives.
عملیات طوفان الاقصی و متعاقب آن یورش {و حمله} متجاوزانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه ی تحت محاصره، از ابعاد گوناگون می تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

نفوذ
رخنه کردن در چیزی ( نه به معنای مثبت )
Once your workday shuts down, you should not allow even the smallest incursion of professional concerns into your .
field of attention
وقتی روز کاریت تموم شد، دیگه نباید بزاری حتی کوچکتری دغدغه مرتبط با حرفه ات به توجه و تمرکزت رخنه کنه!
✅تعدی - دست درازی
. e. g
. . .
In 1949, ARAMCO had made incursions into the Emirate of Abu Dhabi, leading to a border dispute between Abu Dhabi and Saudi Arabia. In 1950, King Abdulaziz threatened to nationalize his country's oil facilities, thus pressuring Aramco to agree to share profits 50/50
...
[مشاهده متن کامل]

آدم مزاحم
ورود ناگهانی و ناخواسته به مکانی تحت کنترل
هجوم
تجاوز
ورود، دخول

بپرس