ineffectiveness


بی اثری، بیهودگی

جمله های نمونه

1. She also avoided the feelings of ineffectiveness, overload, or incompetence associated with lots of homework or learning challenges.
[ترجمه گوگل]او همچنین از احساس بی‌اثر بودن، اضافه بار یا بی‌کفایتی مرتبط با تکالیف زیاد یا چالش‌های یادگیری اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین از احساسات ناکارآمدی، اضافه بار، یا بی کفایتی مرتبط با بسیاری از تکالیف یا چالش های آموزشی اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their relative ineffectiveness, however, was the product of an inability to resolve several cultural and economic dilemmas.
[ترجمه گوگل]اما ناکارآمدی نسبی آنها محصول ناتوانی در حل چندین معضل فرهنگی و اقتصادی بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، عدم کارآیی نسبی آن ها، محصول ناتوانی در حل چندین مشکل فرهنگی و اقتصادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The need for these movements shows the ineffectiveness and unwillingness of the present system to deal with issues central to the voter.
[ترجمه گوگل]نیاز به این تحرکات نشان دهنده ناکارآمدی و عدم تمایل نظام کنونی برای رسیدگی به مسائل محوری برای رأی دهندگان است
[ترجمه ترگمان]نیاز به این حرکات نشان دهنده عدم کارآیی و عدم تمایل سیستم فعلی برای رسیدگی به مسائل اصلی به رای دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Given the obvious ineffectiveness of similar, and even harsher, attempts of administrative control, this one is unlikely to be more efficient.
[ترجمه گوگل]با توجه به ناکارآمدی آشکار تلاش‌های مشابه، و حتی سخت‌تر، برای کنترل اداری، بعید است که این یکی کارآمدتر باشد
[ترجمه ترگمان]با توجه به ناکارآمدی مشهود و حتی سخت تر، تلاش ها برای کنترل اجرایی، این کار احتمالا کارآمدتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sovereign debt crisis has exposed the ineffectiveness of a one-size-fits-all monetary policy for a continent with significantly disparate economies.
[ترجمه گوگل]بحران بدهی دولتی ناکارآمدی یک سیاست پولی واحد را برای قاره‌ای با اقتصادهای کاملاً متفاوت آشکار کرده است
[ترجمه ترگمان]بحران بدهی مستقل ناکارآمدی یک سیاست پولی یک قاره با اقتصادهای مختلف متفاوت را آشکار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They do not need to resign themselves to ineffectiveness: up to a point, pressure works: China has been modestly helpful over Myanmar, North Korea and Sudan.
[ترجمه گوگل]آنها نیازی به تسلیم ناکارآمدی ندارند: تا حدی، فشار کار می کند: چین به طور متوسط ​​در مورد میانمار، کره شمالی و سودان کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]آن ها نیازی به استعفا دادن خود به بی اثر بودن ندارند: تا یک نقطه، فشار کار می کند: چین به طور متوسط بر میانمار، کره شمالی و سودان کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ineffectiveness of closing and rectifying small coal mines policy implementation result in the plight of policies implementation.
[ترجمه گوگل]ناکارآمدی اجرای سیاست های بسته شدن و اصلاح معادن زغال سنگ کوچک منجر به مشکلات اجرای سیاست ها می شود
[ترجمه ترگمان]ناکارآمدی بستن و اصلاح سیاست کوچک معادن زغال سنگ منجر به وضع اسفناک اجرای سیاست ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Relapses of the malady, ineffectiveness of different drug regimens and even resistance to drugs are emerging.
[ترجمه گوگل]عود بیماری، بی اثر بودن رژیم های دارویی مختلف و حتی مقاومت به داروها در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]دفع مسمومیت با مواد مختلف مواد مخدر و حتی مقاومت در برابر داروها در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Causes of ineffectiveness of plastics extruder screw due to cracking are analysed, briefly intro- duces renovation by welding.
[ترجمه گوگل]علل ناکارآمدی پیچ اکسترودر پلاستیک به دلیل ترک خوردگی تجزیه و تحلیل شده است، به طور خلاصه نوسازی با جوش را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]علل عدم کارایی پیچ extruder پلاستیک ناشی از ترک خوردگی، به طور خلاصه نوسازی و تعمیر مجدد را به وسیله جوشکاری مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have thought the worst outcome is ineffectiveness through all day.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم بدترین نتیجه بی اثر بودن در طول روز است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که بدترین نتیجه از تمام روز بی اثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The treaty was imposed by force, and therein lay the cause of its ineffectiveness.
[ترجمه گوگل]این معاهده به زور تحمیل شد و علت ناکارآمدی آن در همین بود
[ترجمه ترگمان]این عهدنامه با توسل به زور تحمیل شد و در آن علت of آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Senators who refused to conform to these inherently conservative norms were condemned to ineffectiveness.
[ترجمه گوگل]سناتورهایی که از انطباق با این هنجارهای ذاتا محافظه کارانه سر باز زدند، محکوم به ناکارآمدی شدند
[ترجمه ترگمان]سناتورها که از مطابقت با این قواعد ذاتا محافظه کارانه خودداری کردند، محکوم به ناکارآمدی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For example, by relying exclusively on mortality data the ineffectiveness of medical science is overstated.
[ترجمه گوگل]برای مثال، با تکیه انحصاری بر داده های مرگ و میر، ناکارآمدی علم پزشکی اغراق می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، با اتکا به داده های صرفا به میزان مرگ و میر، بیهودگی علوم پزشکی اغراق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was true, she thought; in spite of his gentle, drunken ineffectiveness, he could easily be a violent man.
[ترجمه گوگل]درست بود، او فکر کرد با وجود بی اثری ملایم و مستانه اش، به راحتی می توانست مردی خشن باشد
[ترجمه ترگمان]باخود گفت: راست است، با وجود of و ineffectiveness، به آسانی می توانست مرد خشنی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inefficiency; absence of results; lack of effectiveness; lack of competency

پیشنهاد کاربران

عدم کفایت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ineffectiveness
✅️ صفت ( adjective ) : ineffective
✅️ قید ( adverb ) : ineffectively
ناکارآمدی
بی خاصیتی، بی فایدگی

بپرس