inexhaustible

/ˌɪnɪgˈzɒstəbl̩//ˌɪnɪɡˈzɔːstəbl̩/

معنی: پایدار، پایان نا پذیر، خستگی نا پذیر، تهی نشدنی
معانی دیگر: از پا نیفتادنی، پرتوان، پرطاقت، بیتابی نکننده، نستوه، تمام نشدنی، بی پایان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inexhaustibly (adv.), inexhaustibility (n.)
(1) تعریف: unable to be used up; endless.
متضاد: exhaustible

- Through the inexhaustible efforts of relief workers, a great many of the victims were saved.
[ترجمه گوگل] با تلاش های تمام نشدنی امدادگران، تعداد زیادی از قربانیان نجات یافتند
[ترجمه ترگمان] با تلاش های پایان ناپذیر کارگران امداد، بسیاری از قربانیان نجات یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: unable to be tired out; tireless.
متضاد: exhaustible

جمله های نمونه

1. inexhaustible efforts
کوشش های خستگی ناپذیر

2. inexhaustible patience
صبر بی پایان

3. inexhaustible reserves of coal
ذخایر تمام نشدنی زغالسنگ

4. an inexhaustible mine of information
سرچشمه ی پایان ناپذیر اطلاعات

5. The rivers afford an inexhaustible supply of fish.
[ترجمه گوگل]رودخانه ها ذخایر تمام نشدنی ماهی را فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]رودخانه ها یک منبع تمام نشدنی ماهی را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She has an inexhaustible supply of enthusiasm.
[ترجمه گوگل]او ذخایر تمام نشدنی اشتیاق دارد
[ترجمه ترگمان]شور و شوق بی حد و حصر هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Inexhaustible patience is a pearl of great price.
[ترجمه گوگل]صبر پایان ناپذیر مروارید بهای بسیار زیادی است
[ترجمه ترگمان]صبر و شکیبایی، مروارید بسیار بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The wisdom of the people is inexhaustible.
[ترجمه گوگل]عقل مردم تمام نشدنی است
[ترجمه ترگمان]خرد کردن مردم پایان ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There seemed to be an inexhaustible supply of champagne at the wedding.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید در جشن عروسی مقداری شامپاین تمام نشدنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در عروسی یک منبع تمام نشدنی شامپاین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My patience is not inexhaustible.
[ترجمه گوگل]صبر من تمام نشدنی نیست
[ترجمه ترگمان]صبرم تمام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is the source of Armstrong's seemingly inexhaustible wealth?
[ترجمه گوگل]منبع ثروت به ظاهر تمام نشدنی آرمسترانگ چیست؟
[ترجمه ترگمان]منبع ثروت پایان ناپذیر آرمسترانگ چه چیزی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The enemy seemed to have an inexhaustible supply of ammunition.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید دشمن ذخایر تمام نشدنی مهمات داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که دشمن ذخیره کاملی از مهمات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trevor inexhaustible, living on Ryvita and coffee, never lost it, never raised his voice, and was always reasonable.
[ترجمه گوگل]ترور تمام نشدنی، با ریویتا و قهوه زندگی می کرد، هرگز آن را از دست نداد، هرگز صدایش را بلند نکرد و همیشه منطقی بود
[ترجمه ترگمان]ترور inexhaustible، که در Ryvita و قهوه زندگی می کرد، هرگز آن را از دست نداد، هرگز صدایش را بلند نکرد و همیشه معقول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was inexhaustible, consumed by a happiness that swept me along from one challenge to the next.
[ترجمه گوگل]من تمام نشدنی بودم، غرق در شادی بود که مرا از چالشی به چالش دیگر فرا می گرفت
[ترجمه ترگمان]با لذتی که مرا از یک مبارزه به مبارزه دیگر می برد، تمام نشدنی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cold fusion would be a cheap and virtually inexhaustible energy source.
[ترجمه گوگل]همجوشی سرد یک منبع انرژی ارزان و تقریبا تمام نشدنی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]واکنش سرد یک منبع انرژی ارزان و تقریبا پایان ناپذیر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

پایان نا پذیر (صفت)
endless, interminable, unceasing, inexhaustible, irredeemable

خستگی نا پذیر (صفت)
inexhaustible, indefatigable, tireless, weariless

تهی نشدنی (صفت)
inexhaustible

انگلیسی به انگلیسی

• cannot to be used up, cannot be consumed or spent; cannot be tired out, indefatigable, unfailing
an inexhaustible supply of something is so great that it will never be used up.

پیشنهاد کاربران

خستگی ناپذیر - تموم نشدنی - پایان ناپذیر
adjective
🔴impossible to use up completely : impossible to exhaust
◀️The world's supply of oil is not inexhaustible.
◀️He seems to have inexhaustible energy.
◀️We do not have an inexhaustibly large supply of oil.
توصیف ناپذیر

وصف ناپذیر
پایدار
خستگی ناپذیر
پایان ناپذیر
تهی نشدنی
خستگی ناپذیر , پایان ناپذیر , پایدار
نامحدود

بپرس