infect

/ˌɪnˈfekt//ɪnˈfekt/

معنی: الوده کردن، عفونی کردن، پر کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار کردن، سرایت کردن
معانی دیگر: آلودن، آلوده کردن، پلشت کردن، مبتلا کردن، دچار عفونت کردن، ناسور کردن، پیله کردن، چخین کردن، ریمناک کردن، ماده کردن، شوخگن کردن، چرک کردن، گند زدن، تحت تاثیر قرار دادن، اثر گذاردن به، ملوک کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: infects, infecting, infected
مشتقات: infector (infecter) (n.)
(1) تعریف: to contaminate with germs or disease.
مترادف: contaminate
مشابه: affect, blight, canker, communicate, corrupt, defile, poison, taint

- The discarded medical waste infected the water supply.
[ترجمه گوگل] زباله های پزشکی دور ریخته شده منبع آب را آلوده کرد
[ترجمه ترگمان] پسماندهای پزشکی دور افتاده، منبع آب را آلوده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause disease in by the transference of germs.

- The younger child infected his brother and his sister with the flu.
[ترجمه زینب سرآمد] بچه کوچکتر برادر و خواهرش را به آنفلوانزا مبتلا کرد.
|
[ترجمه گوگل] کودک کوچکتر برادر و خواهرش را به آنفولانزا مبتلا کرد
[ترجمه ترگمان] بچه کوچک تر برادرش و خواهرش را مبتلا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The filthy bandage infected the cut.
[ترجمه گوگل] باند کثیف بریدگی را آلوده کرد
[ترجمه ترگمان] بانداژ کثیف زخم را آلوده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to corrupt or contaminate morally, as though with a disease.
مترادف: corrupt, deprave, pollute
مشابه: canker, contaminate, debauch, defile, degrade, pervert, spoil, vitiate

- He infected his son with his hatred.
[ترجمه گوگل] او پسرش را با نفرت خود آلوده کرد
[ترجمه ترگمان] او پسر خود را با نفرت آلوده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to affect as though by contagion.
مترادف: inflame, permeate
مشابه: enkindle, excite, imbue, influence, inform, infuse, pervade, poison

- The mob was infected with violence.
[ترجمه گوگل] اوباش آلوده به خشونت بود
[ترجمه ترگمان] جمعیت به خشونت آلوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The teacher's unexpected laughter infected the students so that very soon the whole class was in an uproar of hilarity.
[ترجمه گوگل] خنده غیرمنتظره معلم دانش آموزان را سرایت کرد به طوری که خیلی زود کل کلاس در غوغای شادی فرو رفت
[ترجمه ترگمان] خنده غیر منتظره معلم به دانش آموزان سرایت کرد، به طوری که خیلی زود همه کلاس در همهمه of قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It is not possible to infect another person through kissing.
[ترجمه گوگل]نمی توان از طریق بوسیدن فرد دیگری را آلوده کرد
[ترجمه ترگمان]ممکن نیست فرد دیگری را از طریق بوسیدن آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A single mosquito can infect a large number of people.
[ترجمه sina.n] یک پشه میتواند تعداد زیادی از مردم را الوده کند
|
[ترجمه گوگل]یک پشه می تواند تعداد زیادی از افراد را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]پشه تنها می تواند تعداد زیادی از مردم را آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Go away, I don't want to infect you with my cold.
[ترجمه گوگل]برو، من نمی خواهم تو را به سرماخوردگی آلوده کنم
[ترجمه ترگمان]از اینجا برو، من نمی خواهم سرما تو را آلوده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her optimism seemed to infect all those around her.
[ترجمه علی] به نظر می رسید که خوشبینی او به تمام اطرافیانش سرایت کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که خوش بینی او همه اطرافیانش را آلوده کرده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که optimism همه اطرافیانش را آلوده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A good teacher should be able to infect his students with his own keenness for his subject.
[ترجمه گوگل]یک معلم خوب باید بتواند دانش‌آموزانش را با اشتیاق خودش نسبت به موضوعش آلوده کند
[ترجمه ترگمان]یک معلم خوب باید توانایی آلوده کردن دانش آموزانش را با اشتیاق خود نسبت به سوژه خود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They think of viruses that infect an organization from the outside. They envision hackers breaking into their information vaults.
[ترجمه گوگل]آنها به ویروس هایی فکر می کنند که از بیرون سازمان را آلوده می کنند آنها تصور می کنند هکرها به خزانه اطلاعات آنها نفوذ کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به ویروس هایی که یک سازمان را از خارج آلوده می کنند، فکر می کنند آن ها تصور می کنند که هکرها به درون صندوق های اطلاعاتی شان نفوذ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He thought they might infect others with their bourgeois ideas.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که ممکن است دیگران را با عقاید بورژوایی خود آلوده کنند
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد ممکن است با اندیشه های their دیگران را آلوده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His urge for revenge would never infect her.
[ترجمه گوگل]اشتیاق او برای انتقام هرگز او را آلوده نمی کند
[ترجمه ترگمان]اشتیاق او برای انتقام هرگز او را آلوده نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The birds infect the milk.
[ترجمه گوگل]پرندگان شیر را آلوده می کنند
[ترجمه ترگمان]پرندگان شیر را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Viral infectiousness is defined as the ability of a virus to enter and infect a cell in the target host.
[ترجمه گوگل]عفونی بودن ویروسی به عنوان توانایی یک ویروس برای ورود و آلوده کردن یک سلول در میزبان هدف تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]ویروسی ویروسی به عنوان توانایی یک ویروس برای ورود و آلوده کردن یک سلول در میزبان هدف تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Approximately one out of ten persons infected with hepatitis B becomes a chronic carrier, able to infect others for decades.
[ترجمه گوگل]تقریباً از هر ده نفری که به هپاتیت B مبتلا می‌شوند، یک نفر به یک ناقل مزمن تبدیل می‌شود و می‌تواند برای چندین دهه دیگران را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک نفر از ده نفر مبتلا به هپاتیت B به یک حامل مزمن تبدیل می شود که قادر به آلوده کردن دیگران به چندین دهه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A reduction in number occurs as the larvae infect the intestine.
[ترجمه گوگل]با عفونت لاروها به روده، تعداد آنها کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]کاهش تعداد وقتی رخ می دهد که لاروها، روده را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the other hand, aphids can infect raspberries with incurable virus diseases, and blackcurrant reversion is spread by big-bud mites.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، شته‌ها می‌توانند تمشک را به بیماری‌های ویروسی صعب‌العلاج آلوده کنند و برگشت انگور سیاه توسط کنه‌های جوانه بزرگ منتشر می‌شود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، شته ها می توانند تمشک را با بیماری های ویروس لاعلاج آلوده کنند و بازگشت مجدد به وسیله کنه ها بزرگ در بین جوانه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Partner A may infect partner B, but things will end there.
[ترجمه گوگل]شریک A ممکن است شریک B را آلوده کند، اما همه چیز به همین جا ختم می شود
[ترجمه ترگمان]شریک A ممکن است شریک B را آلوده کند، اما همه چیز به آنجا پایان خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الوده کردن (فعل)
imbrue, defile, befoul, infect, envenom, mess, muck, smutch

عفونی کردن (فعل)
contaminate, taint, infect

پر کردن (فعل)
stop, fill, stuff, heap, load, glut, poison, infect, stud, deplume, fill in, stow, plenish, thwack, suffuse

گند زده کردن (فعل)
infect

مبتلا و دچار کردن (فعل)
infect

سرایت کردن (فعل)
transmit, infect, permeate

انگلیسی به انگلیسی

• affect with a disease or disease causing germs; corrupt, taint, contaminate; influence
to infect people, animals, plants, or food means to cause them to suffer from germs or to carry germs.

پیشنهاد کاربران

مبتلا کردن/ الوده کردن
عفونت کردن
معنی این فعل یعنی مبتلا کردن، آلوده کردن و دچار کردن
این فعل در بیشتر موارد به صورت passive استفاده میشه.
نظر دوستی که نوشتند �مبتلا شدن و دچار شدن� اشتباهه. در صورتی اینطوری معنی میده که فعل passive شده باشه.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : infect
✅️ اسم ( noun ) : infection / infectiousness
✅️ صفت ( adjective ) : infected / infectious / infective
✅️ قید ( adverb ) : infectiously
مخدوش کردن
آلوده کردن، مبتلا کردن
مبتلا شدن ، دچار شدن

بپرس