informative

/ˌɪnˈfɔːrmətɪv//ɪnˈfɔːmətɪv/

معنی: اموزنده، حاوی اطلاعات مفید، پر معنی و عمیق
معانی دیگر: آموزنده، آگهساز، آگاهاننده، آگهگر (informatory هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: informatively (adv.), informativeness (n.)
• : تعریف: providing information, or adding to one's knowledge or understanding.
متضاد: uninformative
مشابه: telling, telltale

- I found the documentary both interesting and informative.
[ترجمه گوگل] من این مستند را هم جالب و هم آموزنده یافتم
[ترجمه ترگمان] من مستند را هم جالب و هم آموزنده یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an informative lecture
سخنرانی آموزنده

2. it's an informative book, but it lacks punch
کتاب آموزنده ای است ولی گیرایی ندارد.

3. The text is precise and informative.
[ترجمه گوگل]متن دقیق و آموزنده است
[ترجمه ترگمان]متن دقیق و آموزنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Burton's text is concise and informative.
[ترجمه گوگل]متن برتون مختصر و آموزنده است
[ترجمه ترگمان]متن برتون مختصر و آموزنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The informative asides about rural life make this wine guide rather special.
[ترجمه گوگل]نکات آموزنده در مورد زندگی روستایی این راهنمای شراب را بسیار خاص می کند
[ترجمه ترگمان]جنبه اطلاع رسانی درباره زندگی روستایی این راهنمای شراب را نسبتا خاص می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The adverts are not very informative.
[ترجمه گوگل]تبلیغات خیلی آموزنده نیست
[ترجمه ترگمان]این آگهی خیلی آموزنده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is an interesting and highly informative book.
[ترجمه گوگل]این یک کتاب جالب و بسیار آموزنده است
[ترجمه ترگمان]این یک کتاب جالب و بسیار آموزنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I found the talk both informative and entertaining.
[ترجمه گوگل]من سخنرانی را هم آموزنده و هم سرگرم کننده یافتم
[ترجمه ترگمان]من صحبت را هم آموزنده و هم سرگرم کننده یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The book is informative and highly readable.
[ترجمه گوگل]کتاب آموزنده و خواندنی است
[ترجمه ترگمان]این کتاب آموزنده و قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Findings suggest that while television is more informative than the press, it is less persuasive.
[ترجمه گوگل]یافته ها حاکی از آن است که در حالی که تلویزیون آموزنده تر از مطبوعات است، اما قانع کننده تر است
[ترجمه ترگمان]یافته ها حاکی از آن است که در حالی که تلویزیون اطلاعات بیشتری نسبت به مطبوعات دارد، کم تر متقاعد کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Man's sense of smell is much less informative than his sight.
[ترجمه گوگل]حس بویایی انسان بسیار کمتر از بینایی او آموزنده است
[ترجمه ترگمان]حس بویایی آدم از دید او بسیار کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article is informative enough, but it's a bit dull - we need something to lift it.
[ترجمه گوگل]مقاله به اندازه کافی آموزنده است، اما کمی کسل کننده است - ما به چیزی نیاز داریم که آن را بلند کنیم
[ترجمه ترگمان]این مقاله به اندازه کافی آموزنده است، اما کمی کسل کننده است - ما به چیزی برای بلند کردن آن نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The book is too long but, nonetheless, informative and entertaining.
[ترجمه گوگل]کتاب بسیار طولانی است، اما، با این وجود، آموزنده و سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب خیلی طولانی است اما با این حال آموزنده و سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This intriguing book is both thoughtful and informative.
[ترجمه گوگل]این کتاب جذاب هم متفکرانه و هم آموزنده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب جذاب هم متفکر و هم آموزنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Brierley's book has the merit of being both informative and readable.
[ترجمه گوگل]کتاب بریرلی این شایستگی را دارد که هم آموزنده و هم خواندنی است
[ترجمه ترگمان]کتاب brierley ارزش این را دارد که هم آموزنده و هم قابل خواندن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اموزنده (صفت)
erudite, instructive, informative, instructor's

حاوی اطلاعات مفید (صفت)
informative

پر معنی و عمیق (صفت)
informative

انگلیسی به انگلیسی

• instructive, educational, serving to impart knowledge
something that is informative gives you useful information.

پیشنهاد کاربران

حاوی اطلاعات اصلی
مطلع
دارای اطلاعات مفید و بدرد بخور
ارائه دهنده ی اطلاعات مفید و بدرد بخور
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : inform
✅️ اسم ( noun ) : information / informant / informer
✅️ صفت ( adjective ) : informative / informational / informed
✅️ قید ( adverb ) : informationally / informatively
آگاهی بخش
آموزنده
مطلع کننده
کارآمد
در مباحث مربوط به ژننتیک؛ " آگاهی دهنده" پیشنهاد می شود.
اطلاع رسان
آموزنده
پر از اطلاعات به درد بخور
روشنگر
آگاهی دهنده
ارائه اطلاعات مفید یا جالب
fruitful
ازدامند
azd�mand
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس