infrared

/ˌɪnfrəˈred//ˌɪnfrəˈred/

معنی: فرو سرخ، وابسته به اشعه مادون قرمز
معانی دیگر: فرو قرمز، مادون قرمز، فیزیک وابسته به اشعه مادون قرمز، الکترونیک : تابشهاى فروسرخ روانشناسى : زیر قرمز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the invisible electromagnetic radiation next to and longer in wavelength than those of the visible red end of the spectrum.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, generating, or using infrared.

- infrared photography
[ترجمه گوگل] عکاسی مادون قرمز
[ترجمه ترگمان] عکاسی مادون قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Their pilots are guided by an infrared optical system that shows images clearly even at night.
[ترجمه گوگل]خلبانان آنها توسط یک سیستم نوری مادون قرمز هدایت می شوند که تصاویر را حتی در شب به وضوح نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]خلبانان آن ها توسط یک سیستم نوری مادون قرمز هدایت می شوند که تصاویر را به وضوح حتی در شب نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Infrared is widely used in industry and medical science.
[ترجمه گوگل]مادون قرمز به طور گسترده ای در صنعت و علوم پزشکی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان](Infrared)به طور گسترده در صنعت و علوم پزشکی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Infrared film renders blue skies a deep black.
[ترجمه گوگل]فیلم مادون قرمز آسمان آبی را سیاه عمیق می کند
[ترجمه ترگمان]فیلم مادون قرمز آسمان آبی را یک سیاه عمیق می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Infrared light is invisible to the human eye.
[ترجمه گوگل]نور مادون قرمز برای چشم انسان نامرئی است
[ترجمه ترگمان]نور مادون قرمز برای چشم انسان نامریی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Infrared detectors have many uses.
[ترجمه گوگل]آشکارسازهای مادون قرمز کاربردهای زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]detectors مادون قرمز کاربردهای زیادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Infrared cooling of the surface is also inhibited, but heat radiation is less affected by dust than visible light.
[ترجمه گوگل]خنک شدن مادون قرمز سطح نیز مهار می شود، اما تابش گرما کمتر از نور مرئی تحت تأثیر گرد و غبار قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]خنک کننده مادون قرمز سطح نیز مهار می شود، اما تابش گرمایی کم تر از نور مریی، تحت تاثیر غبار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly infrared observations are set to make a large impact on astronomy and astrophysics during the next few years.
[ترجمه گوگل]مشاهدات مادون قرمز آشکارا قرار است در چند سال آینده تأثیر زیادی بر نجوم و اخترفیزیک بگذارد
[ترجمه ترگمان]واضح است که مشاهدات مادون قرمز برای ایجاد تاثیر زیادی بر نجوم و فیزیک نجومی در طول چند سال آینده تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The infrared picture is at 10 times the scale of the optical photograph, showing only the very centre of the galaxy.
[ترجمه گوگل]تصویر مادون قرمز 10 برابر مقیاس عکس نوری است و فقط مرکز کهکشان را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تصویر مادون قرمز ۱۰ برابر اندازه عکس نوری است که تنها مرکز کهکشان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In that case, researchers located debris with helicopters, infrared scanners and spy satellite photos.
[ترجمه گوگل]در آن مورد، محققان با هلیکوپترها، اسکنرهای مادون قرمز و عکس های ماهواره ای جاسوسی زباله ها را پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]در این حالت، محققان آوار را با هلی کوپترها، اسکنرهای مادون قرمز و عکس های ماهواره ای جاسوسی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It uses a variety of infrared sensors to determine the location and position of objects that are to be lifted and moved.
[ترجمه گوگل]از انواع حسگرهای مادون قرمز برای تعیین مکان و موقعیت اجسامی که قرار است بلند شوند و جابجا شوند استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه از سنسورهای مادون قرمز مختلفی برای تعیین مکان و موقعیت اشیا استفاده می کند که باید بلند شوند و جابجا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sensor uses an infrared beam to "read" a vehicle's exhaust emissions as it drives past.
[ترجمه گوگل]این سنسور از یک پرتو مادون قرمز برای "خواندن" گازهای خروجی اگزوز خودرو در حین عبور از آن استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]سنسور از یک پرتوی مادون قرمز برای \"خواندن\" گازهای اگزوز وسیله نقلیه استفاده می کند همان طور که گذشته می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Imagine the myriads of such infrared and other pathways and signals that the various insect species must be utilizing.
[ترجمه گوگل]تعداد بی شماری از این مادون قرمز و مسیرها و سیگنال های دیگر را تصور کنید که گونه های مختلف حشرات باید از آنها استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]هزاران تن از این قبیل کانال ها و مسیرهای دیگر را تصور کنید و اشاره کنید که گونه های مختلف حشرات باید از آن استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the infrared, extinction by dust is an order of magnitude smaller than in the visible portion of the spectrum.
[ترجمه گوگل]در مادون قرمز، انقراض توسط غبار یک مرتبه کوچکتر از بخش مرئی طیف است
[ترجمه ترگمان]در مادون قرمز، خاموش سازی با گرد و غبار یک مرتبه کوچک تر از بخش مریی طیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Diamond forms a good window for infrared cells, because it is highly transparent, chemically non-reactive and exceptionally strong.
[ترجمه گوگل]الماس پنجره خوبی برای سلول های مادون قرمز تشکیل می دهد، زیرا بسیار شفاف، از نظر شیمیایی غیر واکنشی و فوق العاده قوی است
[ترجمه ترگمان]الماس یک پنجره خوب برای سلول های مادون قرمز تشکیل می دهد، زیرا بسیار شفاف، شیمیایی و فوق العاده قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The patrol plane has an infrared capability, so that searches can be made in the dark.
[ترجمه گوگل]هواپیمای گشتی دارای قابلیت مادون قرمز است، به طوری که جستجو در تاریکی امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]این هواپیمای گشتی دارای قابلیت مادون قرمز است، بنابراین جستجو می تواند در تاریکی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فروسرخ (صفت)
infrared

وابسته به اشعه مادون قرمز (صفت)
infrared

تخصصی

[علوم دامی] مادون قرمز، فرو قرمز .
[شیمی] فروسرخ، فرو قرمز، مادون قرمز
[عمران و معماری] مادون قرمز
[کامپیوتر] مادون قرمز - مادون قرمز - نوعی تشعشع مانند نور، اما دارای طول موج کمی که برای انتقال اطلاعات از طریق کنترل کننده های راه دور تلویزیونی، دستگاه های ماوس بی سیم، صفحه کلیدهای بی سیم و مانند آن، و گاهی اتصالات فاصله ی کوتاه کامپیوتر به کار می روند . سیگنالهای مادون قرمز، مانند نور نیاز به یک خط شفاف دید دارند و از دیوارها عبور نمی کنند . تشعشع مادون قرمز در نور طبیعی خورشید به وفور وجود دارد و در حدودی که در مخابرات به کار می رود، خطرناک نیست .
[برق و الکترونیک] مادون قرمز
[بهداشت] فروسرخ
[خاک شناسی] فروسرخ

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the invisible electromagnetic radiation situated outside of the visible red end of the spectrum
invisible rays just beyond the red of the visible spectrum that have a penetrating heating effect
infra-red light is below the colour red in the spectrum and cannot be seen.

پیشنهاد کاربران

infrared ( فیزیک )
واژه مصوب: فروسرخ
تعریف: ویژگی تابشی که طولِ موج آن بین 750 نانومتر تا یک میلی متر باشد
اینفِ رِد
مادون قرمز - فرو سرخ ( اشعه )
مادون قرمز

بپرس