injure

/ˈɪndʒər//ˈɪndʒə/

معنی: اسیب زدن، ازار رساندن
معانی دیگر: (صدمه ی جسمی وارد آوردن) گزند رساندن، صدمه زدن، آسیب رساندن، مصدوم کردن، زخمی کردن، (احساسات یا غرور و غیره) جریحه دار کردن، آزردن، لطمه زدن، خسارت وارد آوردن، زیان زدن، اجحاف کردن به، ناروا کردن، ستم کردن، اسیب زدن به، ازار رساندن به

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: injures, injuring, injured
مشتقات: injurer (n.)
(1) تعریف: to impair; harm; damage; wound.
مترادف: damage, hurt, wound
متضاد: aid
مشابه: abuse, affect, bruise, cripple, disable, harm, impair, lame, maim, mangle, punish, strain, weaken

- He injured his opponent in the fight.
[ترجمه گوگل] او در این مبارزه حریف خود را مجروح کرد
[ترجمه ترگمان] او حریف خود را در جنگ زخمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I injured my back when I lifted that box.
[ترجمه امین جهانگرد] وقتی جعبه رو بلند کردم به کمرم صدمه زدم
|
[ترجمه viana] وقتی آن جعبه را بلند کردم پشتم آسیب دید
|
[ترجمه گوگل] وقتی آن جعبه را بلند کردم کمرم آسیب دید
[ترجمه ترگمان] وقتی اون جعبه رو برداشتم به پشتم صدمه زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The complaints to the newspaper injured the reputation of the business.
[ترجمه nazanin] شکایت به این روزنامه به اعتبار و کسب و کار اسیب رساند
|
[ترجمه گوگل] شکایت به روزنامه به شهرت این تجارت لطمه زد
[ترجمه ترگمان] شکایت به این روزنامه شهرت این کار را زخمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause distress, wrong, or hurt to.
مترادف: damage, harm, hurt, wound
متضاد: aid
مشابه: abuse, afflict, affront, blacken, bruise, lacerate, mar, offend, scathe, smirch, stain, sting, sully, wrong

- Her insensitive remark injured the child deeply.
[ترجمه گوگل] سخنان غیر حساس او به شدت کودک را زخمی کرد
[ترجمه ترگمان] این جمله حساس او کودک را عمیقا مجروح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cigarets can injure your health
سیگار می تواند به تندرستی شما صدمه بزند.

2. You do not go out to injure opponents.
[ترجمه گوگل]شما برای آسیب رساندن به حریف بیرون نمی روید
[ترجمه ترگمان]شما برای زخمی کردن مخالفان بیرون نخواهید رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This incident could seriously injure the company's reputation.
[ترجمه گوگل]این حادثه می تواند به اعتبار این شرکت آسیب جدی وارد کند
[ترجمه ترگمان]این حادثه می تواند به طور جدی به شهرت شرکت آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This could seriously injure the company's reputation.
[ترجمه گوگل]این می تواند به اعتبار شرکت آسیب جدی وارد کند
[ترجمه ترگمان]این مساله می تواند به طور جدی به شهرت شرکت آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is not lawful to kill or injure a pet animal.
[ترجمه گوگل]کشتن یا جراحت حیوان خانگی مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]کشتن یا زخمی کردن یک حیوان خانگی مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An overwhelming desire to injure the plaintiff rather than to inform the public would have to be proved.
[ترجمه گوگل]تمایل شدید به آسیب رساندن به شاکی به جای اطلاع رسانی به مردم باید ثابت شود
[ترجمه ترگمان]تمایل شدید به آسیب به شاکی به جای اطلاع دادن به مردم باید ثابت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Skiers and snowboarders injure themselves at a rate of 5 people per 000, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که اسکی بازان و اسنوبرد سواران به میزان 5 نفر در هر 000 نفر خود را مجروح می کنند
[ترجمه ترگمان]او گفت که Skiers و snowboarders به میزان ۵ نفر در هر ۱،۰۰۰ نفر زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was not my intent or purpose to injure her.
[ترجمه گوگل]قصد یا هدف من این نبود که به او صدمه بزنم
[ترجمه ترگمان]قصد یا نیت من نبود که به او صدمه بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To spare the guilty is to injure the innocent. PUBLILIUS SYRUS
[ترجمه گوگل]امان دادن از مجرم، صدمه زدن به بیگناه است PUBLILIUS SYRUS
[ترجمه ترگمان]چشم پوشی از گناه، آسیب رساندن به بیگناهان است PUBLILIUS SYRUS
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Officials fear glass bottles could break and injure visitors or, after the show, damage aircraft.
[ترجمه گوگل]مقامات نگرانند که بطری های شیشه ای ممکن است بشکند و به بازدیدکنندگان آسیب برساند یا پس از نمایش به هواپیما آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران هستند که بطری های شیشه ای بتوانند به بازدید کنندگان آسیب بزنند و یا پس از نمایش، به هواپیما آسیب برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Small breeds like Dachshunds are liable to injure their backs, sometimes seriously, as a result.
[ترجمه گوگل]نژادهای کوچکی مانند داچشاند ممکن است در نتیجه گاهی اوقات به طور جدی به کمر آسیب بزنند
[ترجمه ترگمان]نژاده ای کوچک مثل Dachshunds مسئول آسیب به پشت و گاهی به طور جدی به عنوان یک نتیجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet increased defence spending could only injure Britain's economic recovery.
[ترجمه گوگل]با این حال افزایش هزینه های دفاعی تنها می تواند به بهبود اقتصادی بریتانیا آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]با این حال افزایش هزینه های دفاعی می تواند منجر به بهبود اقتصادی بریتانیا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the quake was powerful enough to injure more than 250 people in Seattle Olympia, the state capital.
[ترجمه گوگل]اما این زمین لرزه به اندازه ای قوی بود که بیش از 250 نفر را در سیاتل المپیا، پایتخت ایالت مجروح کرد
[ترجمه ترگمان]اما این زلزله به اندازه کافی قدرتمند بود که بیش از ۲۵۰ نفر را در المپیا، پایتخت ایالت، مجروح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many elderly people injure themselves in their own homes, for example by slipping in the bath.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مسن در خانه خود به خود آسیب می رسانند، به عنوان مثال با سر خوردن در حمام
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن در خانه خود، برای مثال، در حمام، خود را مجروح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسیب زدن (فعل)
blemish, hurt, injure

ازار رساندن (فعل)
incommode, hurt, torture, molest, injure, plague

تخصصی

[حقوق] متضرر ساختن، لطمه زدن، صدمه زدن
[حقوق] طبق قانون

انگلیسی به انگلیسی

• hurt; wound; insult, offend; damage
if you injure someone, you damage a part of their body.

پیشنهاد کاربران

تفاوت Injure و Hurt:
دقیقا این دو به یک معنی هستند و تنها تفاوت در این هست که Hurt هم برای آسیب روحی و هم برای آسیب جسمی استفاده میشه
اما
Injure فقط برای آسیب جسمی استفاده میشه.
injure: آسیب رساندن
injured:مصدوم
injury: آسیب، صدمه
hurt
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : injure
✅️ اسم ( noun ) : injury
✅️ صفت ( adjective ) : injured / injurious
✅️ قید ( adverb ) : injuriously
آسیب رسوندن
hurt; cause physical harm to: Nine people
صدمه وارد کردن
Injured man : شخص آسیب دیده
مجروح
صدمه زدن به ، آسیب رساندن به
he said that working too hard was injuring his health
او گفت که کار کردن بیش از حد به سلامتی اش صدمه می زند🍤
ریاضی 74
اسیب زدن یا اسیب وارد کردن زخمی کردن
صدمه دیدن ، زخمی شدن
زخمی شدن در جنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس