insensitively

جمله های نمونه

1. The police handled the matter extremely insensitively.
[ترجمه گوگل]پلیس به شدت با این موضوع برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس این موضوع را شدیدا تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The police officer questioned the woman rather insensitively about the attack.
[ترجمه گلی افجه ] افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد حمله سوال کرد
|
[ترجمه گوگل]افسر پلیس زن را نسبتاً بی احساس در مورد حمله بازجویی کرد
[ترجمه ترگمان]افسر پلیس از این زن سوال کرد که در مورد این حمله نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the match programme, Crouch had been rather insensitively asked if he had put any money on himself to finish as Liverpool's top scorer.
[ترجمه گوگل]در برنامه مسابقه، از کراچ با بی احساسی پرسیده شد که آیا پولی روی خودش گذاشته تا به عنوان بهترین گلزن لیورپول تمام شود
[ترجمه ترگمان]در برنامه مسابقه، آقای کراوچ از او پرسیده بود که آیا او برای رسیدن به بهترین گلزن تیم لیورپول پول گذاشته است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Using it inappropriately with some one who has very strong feelings on a subject may lead you to be regarded as insensitively self-opinionated.
[ترجمه گوگل]استفاده نامناسب از آن با افرادی که احساسات بسیار قوی در مورد موضوعی دارند، ممکن است باعث شود که شما را به عنوان فردی بی‌احساس نسبت به خود تلقی کنند
[ترجمه ترگمان]استفاده نادرست از آن با کسی که احساسات بسیار قوی در مورد یک موضوع دارد ممکن است باعث شود شما به عنوان \"خود خودرای\" شناخته شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although it can be argued that breaking bad news insensitively or inadequately can lead to poor long-term adjustment for patients ( the research to support this notion is limited.
[ترجمه گوگل]اگرچه می توان استدلال کرد که انتشار اخبار بد به صورت غیر حساس یا ناکافی می تواند منجر به سازگاری طولانی مدت ضعیف برای بیماران شود (تحقیق برای حمایت از این مفهوم محدود است
[ترجمه ترگمان]اگرچه می توان استدلال کرد که شکستن اخبار بد و یا ناکافی بودن اخبار بد می تواند منجر به تعدیل بلندمدت برای بیماران شود (تحقیق برای حمایت از این مفهوم محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For each of these methods, the key is the header name (treated case- insensitively ), and the value is the first value associated with that header name.
[ترجمه گوگل]برای هر یک از این روش‌ها، کلید نام سرصفحه است (بدون حساسیت به حروف کوچک و بزرگ) و مقدار اولین مقدار مرتبط با آن نام سرصفحه است
[ترجمه ترگمان]برای هر کدام از این روش ها، کلید نام سرآمد (case - insensitively)است، و این مقدار اولین ارزش مرتبط با نام سرآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unfeelingly, callously, coldly, heartlessly; without sensitivity to certain physical sensations

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : insensitivity
✅️ صفت ( adjective ) : insensitive
✅️ قید ( adverb ) : insensitively
با بی ملاحظگی
بی احساس
سرد
بی تفاوتی
به طور غیر مسئولانه

بپرس