inside track

/ˌɪnˈsaɪdˈtræk//ɪnˈsaɪdtræk/

موقعیت خوب، وضع بهتر، (در میدان دو) مسیر درونی (که کوتاه تر است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the shorter inside path on a curved racetrack.

(2) تعریف: an advantage in competition.

- She has the inside track for promotion because she is a friend of the manager's wife.
[ترجمه گوگل] او به دلیل اینکه دوست همسر مدیر است، مسیر داخلی برای ترفیع دارد
[ترجمه ترگمان] او در مسیر ترفیع مقام خود قرار دارد، زیرا او یکی از دوستان همسر مدیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• closest track to the center (sports); fast route to success (business)

پیشنهاد کاربران

بپرس