interior decorator

جمله های نمونه

1. As an interior decorator, Paula Curry was a real professional.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک طراح دکوراسیون داخلی، پائولا کاری یک حرفه ای واقعی بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک decorator درونی یک حرفه ای واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These were not the trappings of some Victorianising interior decorator.
[ترجمه گوگل]اینها تزیینات برخی از دکوراتورهای داخلی ویکتوریایی نبود
[ترجمه ترگمان]این ها بقایای بعضی از Victorianising درونی decorator بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He could have been put there by the interior decorators.
[ترجمه گوگل]دکوراتورها می توانستند او را آنجا بگذارند
[ترجمه ترگمان]او می توانست توسط the داخلی به آنجا منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Artists a category which included interior decorators and lowly house-painters were not concentrated in any particular quarter.
[ترجمه گوگل]هنرمندان دسته‌ای که شامل دکوراتورهای داخلی و نقاشان پست خانه می‌شد، در محله خاصی متمرکز نبودند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان طبقه ای بودند که در آن طراحان دکوراسیون داخلی و house کوچک در هیچ یک از محله های خاص متمرکز نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Interested firms of interior decorators have been tendering for the work of which Mrs Lamont is expected to take charge.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های علاقه‌مند دکوراتور داخلی مناقصه‌ای را برگزار کرده‌اند که انتظار می‌رود خانم لامونت مسئولیت آن را بر عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]شرکت های علاقمند به decorators داخلی برای کاری که خانم لامونت انتظار می رود مسئول آن باشد مناقصه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think I'm going to hire an interior decorator to look the place over.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم می خواهم یک دکوراتور داخلی استخدام کنم تا مکان را نگاه کند
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه طراح داخلی استخدام کنم که اونجا رو نگاه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm going to hire an interior decorator to look the place over.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم یک دکوراتور داخلی استخدام کنم تا مکان را نگاه کند
[ترجمه ترگمان]می خوام یه طراح داخلی استخدام کنم که اونجا رو نگاه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The interior decorator and the stockbroker's wife conspire over curtains.
[ترجمه گوگل]دکوراتور داخلی و همسر دلال بورس بر سر پرده ها توطئه می کنند
[ترجمه ترگمان]The درونی و زن کارگزار در کنار پرده ها توطئه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An interior decorator designs and decorates the interior of a room or building.
[ترجمه گوگل]یک دکوراتور داخلی، فضای داخلی یک اتاق یا ساختمان را طراحی و تزئین می کند
[ترجمه ترگمان]دکوراسیون داخلی و تزئینات داخلی یک اتاق یا ساختمان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boss gave the interior decorator a free hand in furnishing his office.
[ترجمه گوگل]رئیس به دکوراتور داخلی دست در تجهیز دفترش باز گذاشت
[ترجمه ترگمان]رئیس به decorator یک دست آزاد داد تا دفتر کارش را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An interior decorator must understand lighting.
[ترجمه گوگل]یک دکوراتور داخلی باید نور را درک کند
[ترجمه ترگمان]An درونی باید نورپردازی را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My father is a interior decorator, my mother is a waitress.
[ترجمه گوگل]پدرم دکوراتور داخلی است، مادرم پیشخدمت است
[ترجمه ترگمان]پدرم یک decorator درونی است، مادرم یک پیشخدمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One that decorates, especially an interior decorator.
[ترجمه گوگل]یکی که تزئین می کند، به خصوص یک دکوراتور داخلی
[ترجمه ترگمان]یکی از این decorates، به خصوص an درونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is an interior decorator ( designer ).
[ترجمه گوگل]او یک طراح دکوراسیون داخلی (طراح) است
[ترجمه ترگمان]او یک طراح دکوراسیون داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who deals with the business of decorating and furnishing interiors (of homes, offices, etc.)

پیشنهاد کاربران

به کسی میگن که 16 تا چکسلواکی کشته
دکوراتور داخلی، طراح داخلی
طراح دکور داخلی
طراحی داخلی جلوه

بپرس