intermittency

جمله های نمونه

1. A prelude phase-locked staircase to type V intermittency in a model of a electronic relaxation oscillator is reported.
[ترجمه گوگل]یک راه پله قفل فاز مقدماتی برای تناوب نوع V در مدلی از یک نوسان ساز آرامش الکترونیکی گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]یک prelude phase برای نوع V در یک مدل از یک نوسان ساز relaxation الکترونیکی گزارش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His study analyzed how perceived problems—such as intermittency—could be overcome with interconnection of offshore wind systems and careful turbine placement.
[ترجمه گوگل]مطالعه او تجزیه و تحلیل کرد که چگونه می‌توان با اتصال سیستم‌های بادی فراساحلی و قرار دادن دقیق توربین‌ها، بر مشکلات درک شده - مانند متناوب بودن غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]مطالعه او نشان داد که چگونه مشکلات درک شده - مانند intermittency - می تواند با اتصال سیستم های باد ساحلی و جایگزینی دقیق توربین، غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The intermittency of wind power does mean that we would need to run our electricity grids in a very different way.
[ترجمه گوگل]متناوب بودن انرژی باد به این معنی است که ما باید شبکه های برق خود را به روشی بسیار متفاوت اجرا کنیم
[ترجمه ترگمان]استفاده از انرژی باد به این معنی است که ما باید شبکه های برق خود را به روش بسیار متفاوتی اجرا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In ungrounded systems, the duration of intermittency electric arc 's earthing over- voltage is long.
[ترجمه گوگل]در سیستم های زمین نشده، مدت اضافه ولتاژ زمین قوس الکتریکی متناوب طولانی است
[ترجمه ترگمان]در سیستم های غیر مسطح، مدت اتصال ارت قوس الکتریکی به شدت بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The researchers also suggest that the intermittency of wind power could require significant and costly backup options, such as natural gas-fired power plants.
[ترجمه گوگل]محققان همچنین پیشنهاد می‌کنند که تناوب انرژی بادی می‌تواند به گزینه‌های پشتیبان مهم و پرهزینه مانند نیروگاه‌های گاز طبیعی نیاز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]محققان همچنین پیشنهاد می کنند که استفاده از انرژی باد می تواند به گزینه های پشتیبان و پرهزینه، مانند نیروگاه های گاز سوز طبیعی، نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Due to the intermittency of solar energy supply, projects based solely on the solar thermal power generation system can be very expensive with low availability and low return of income.
[ترجمه گوگل]با توجه به متناوب بودن تامین انرژی خورشیدی، پروژه‌هایی که صرفاً بر اساس سیستم تولید انرژی حرارتی خورشیدی انجام می‌شوند، با در دسترس بودن کم و بازدهی کم می‌توانند بسیار پرهزینه باشند
[ترجمه ترگمان]به دلیل محدودیت تامین انرژی خورشیدی، پروژه ها براساس سیستم تولید نیروی حرارتی خورشیدی می تواند بسیار پرهزینه بوده و در دسترس پذیری پایین و بازگشت پایین درآمد قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A direct evidence for intermittency induced by truncation error is provided in the paper.
[ترجمه گوگل]یک شواهد مستقیم برای متناوب ناشی از خطای برش در مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک مدرک مستقیم برای intermittency ناشی از خطای برش در این مقاله ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Aiming at the mode mixing problem caused by intermittency signal in the sifting process of empirical mode decomposition(EMD), a new solution is presented.
[ترجمه گوگل]با هدف مشکل اختلاط حالت ناشی از سیگنال متناوب در فرآیند الک تجزیه حالت تجربی (EMD)، یک راه حل جدید ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]بررسی مساله ترکیب مود ناشی از سیگنال intermittency در فرآیند sifting تجزیه حالت تجربی (EMD)، یک راه حل جدید ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An EU-wide network will mean that wind power's intermittency is virtually irrelevant.
[ترجمه گوگل]یک شبکه سراسری اتحادیه اروپا به این معنی است که تناوب برق بادی عملاً بی ربط است
[ترجمه ترگمان]یک شبکه گسترده اتحادیه اروپا به این معنا خواهد بود که نیروی برق بادی عملا بی ربط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An energy system that can accommodate the intermittency of renewable power will probably need large-scale storage.
[ترجمه گوگل]یک سیستم انرژی که بتواند متناوب انرژی تجدیدپذیر را در خود جای دهد احتمالاً به ذخیره سازی در مقیاس بزرگ نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم انرژی که می تواند قابلیت استفاده از انرژی تجدیدپذیر را در خود جای دهد، احتمالا به یک انبار بزرگ نیاز خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. HU Fei . Turbulence, Intermittency and Atmospheric Boundary Layer ( in Chinese ) . Beijing: Science Press, 199
[ترجمه گوگل]هو فی تلاطم، متناوب و لایه مرزی جو (به زبان چینی) پکن: انتشارات علمی، 199
[ترجمه ترگمان]Fei HU لایه مرزی Atmospheric، Intermittency و Atmospheric Layer (در زبان چینی) پکن: انتشارات علوم، ۱۹۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Numerical results show that there is no rigorous intermittency behavior in the frame of the model.
[ترجمه گوگل]نتایج عددی نشان می‌دهد که هیچ رفتار تناوبی دقیقی در چارچوب مدل وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نتایج عددی نشان می دهد که هیچ رفتار intermittency دقیقی در چارچوب مدل وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You have intermittency problems on every time scale.
[ترجمه گوگل]شما در هر مقیاس زمانی مشکلات متناوب دارید
[ترجمه ترگمان]شما در هر زمانی دچار مشکل می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take, for example the intermittency of wind power.
[ترجمه گوگل]برای مثال متناوب بودن نیروی باد را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای مثال قدرت باد را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being intermittent, condition of being paused at intervals

پیشنهاد کاربران

نوسان کردن
معنی تناوب برای این کلمه نظم رو به یاد میاره اما این کلمه تغییرات نامنظم رو میرسونه نه منظم
تناوبی بودن
ماهیت تناوبی
تناوب {منظور تناوبی است که نامنظم، منقطع و معمولا غیرقابل پیش بینی باشد}
متناوب
تناوب

بپرس