interoperability


علوم نظامى : قابلیت همکارى با قسمتها یا یکانهاى دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان

جمله های نمونه

1. The development, administration and interoperability modules do not include run- time versions of Unix.
[ترجمه گوگل]ماژول های توسعه، مدیریت و قابلیت همکاری شامل نسخه های زمان اجرا یونیکس نیستند
[ترجمه ترگمان]توسعه، مدیریت و ماژول های قابلیت هم کاری شامل نسخه های خطی شبه یونیکس نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Successful interoperability dramatically cuts the costs, risks and complexities of hooking up.
[ترجمه گوگل]قابلیت همکاری موفقیت آمیز به طور چشمگیری هزینه ها، خطرات و پیچیدگی های اتصال را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]قابلیت هم کاری موفق هزینه ها، ریسک ها و پیچیدگی های قلاب زدن را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You are using a beta version of the interoperability feature.
[ترجمه گوگل]شما از نسخه بتا ویژگی قابلیت همکاری استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]شما از نسخه بتای برنامه قابلیت هم کاری استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. MGE supports the open geodata interoperability specification and the spatial data transfer standard.
[ترجمه گوگل]MGE از مشخصات قابلیت همکاری داده های جغرافیایی باز و استاندارد انتقال داده های مکانی پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]MGE از استاندارد قابلیت هم کاری geodata و استاندارد انتقال داده فضایی پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This interoperability enables users to employ various tools to create their business rules but interoperate with various rule execution systems that support RIF.
[ترجمه گوگل]این قابلیت همکاری کاربران را قادر می سازد تا از ابزارهای مختلفی برای ایجاد قوانین تجاری خود استفاده کنند، اما با سیستم های اجرای قوانین مختلف که RIF را پشتیبانی می کنند، تعامل داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این قابلیت هم کاری کاربران را قادر می سازد تا ابزارهای مختلفی را برای ایجاد قواعد کسب وکار خود به کار گیرند، اما تعامل با سیستم های اجرایی قوانین مختلف که از RIF پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Identify interoperability issues with the organization's partners ( for example, topology, protocol ).
[ترجمه گوگل]شناسایی مسائل قابلیت همکاری با شرکای سازمان (به عنوان مثال، توپولوژی، پروتکل)
[ترجمه ترگمان]مسایل قابلیت هم کاری را با شرکای سازمان شناسایی کنید (برای مثال، توپولوژی، پروتکل)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Design flaws in CORBA's interoperability protocol make it impossible to build a high - performance event distribution service.
[ترجمه گوگل]نقص‌های طراحی در پروتکل قابلیت همکاری CORBA، ساخت یک سرویس توزیع رویداد با عملکرد بالا را غیرممکن می‌کند
[ترجمه ترگمان]نقص طراحی در پروتکل قابلیت هم کاری CORBA ساخت یک سرویس توزیع رویدادی با عملکرد بالا را غیر ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. AutoRegistry A Multi-Code Page capability supports international character sets for global electronic mail interoperability.
[ترجمه گوگل]قابلیت AutoRegistry A Multi-Code Page از مجموعه کاراکترهای بین المللی برای قابلیت همکاری پست الکترونیکی جهانی پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]AutoRegistry یک قابلیت صفحه چند کد از مجموعه های ویژگی بین المللی برای قابلیت هم کاری الکترونیکی جهانی پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its brief is longer term and written to include missionary work, promotion and oversight of independent interoperability testing and branding.
[ترجمه گوگل]خلاصه آن بلندمدت است و نوشته شده است که شامل کار تبلیغی، ترویج و نظارت بر تست قابلیت همکاری مستقل و برندسازی می‌شود
[ترجمه ترگمان]خلاصه آن طولانی تر است و برای گنجاندن کار تبلیغی، ارتقا و نظارت بر تست قابلیت هم کاری مستقل و نام تجاری نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The incumbent is now off in hot pursuit of government funding for the much-enlarged interoperability lab, see above.
[ترجمه گوگل]متصدی فعلی اکنون در حال پیگیری جدی بودجه دولت برای آزمایشگاه قابلیت همکاری بسیار بزرگ است، به بالا مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]متصدی فعلی در حال حاضر به دنبال تامین بودجه دولتی برای یک آزمایشگاه هم کاری با توسعه بیشتر است، که در بالا دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus much research and development effort remains to create the technological capabilities needed to realize the objectives of open architecture and interoperability.
[ترجمه گوگل]بنابراین تلاش‌های تحقیق و توسعه زیادی برای ایجاد قابلیت‌های فن‌آوری مورد نیاز برای تحقق اهداف معماری باز و قابلیت همکاری باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیقات بیشتر و توسعه باید قابلیت های فنی مورد نیاز برای تحقق اهداف معماری باز و قابلیت هم کاری را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It intends to offer customers strategic business planning as well as interoperability strategies for the future.
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد برنامه ریزی استراتژیک تجاری و همچنین استراتژی های قابلیت همکاری برای آینده را به مشتریان ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت قصد دارد تا به مشتریان برنامه ریزی تجاری استراتژیک و همچنین استراتژی های هم کاری برای آینده ارائه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A set of application binary interfaces are currently being developed by NeXT to provide application interoperability between Intel Corp and PA-RISC platforms.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از رابط‌های باینری برنامه در حال حاضر توسط NeXT برای ارائه قابلیت همکاری برنامه‌ها بین پلتفرم‌های Intel Corp و PA-RISC در حال توسعه هستند
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از رابط های دوتایی کاربردی در حال حاضر توسط نکست توسعه داده می شوند تا قابلیت هم کاری بین شرکت های اینتل و PA RISC را فراهم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Common Object Request Broker Architecture (CORBA) is the Object Management Group's specification for achieving interoperability between distributed computing nodes.
[ترجمه گوگل]معماری کارگزار درخواست مشترک شیء (CORBA) مشخصات گروه مدیریت شی برای دستیابی به قابلیت همکاری بین گره های محاسباتی توزیع شده است
[ترجمه ترگمان]معماری مشترک درخواست شی (CORBA)مشخصات گروه مدیریت شی برای دستیابی به قابلیت هم کاری بین گره های محاسباتی توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Part of the problem is that the Internet was developed for interoperability[sentence dictionary], not impenetrability.
[ترجمه گوگل]بخشی از مشکل این است که اینترنت برای قابلیت همکاری [فرهنگ جملات] توسعه یافته است، نه غیرقابل نفوذ
[ترجمه ترگمان]بخشی از مشکل این است که اینترنت برای قابلیت هم کاری [ فرهنگ لغت \" ]، نه impenetrability توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تعامل متقابل . - قابلیت تعامل با یکدیگر - توانایی ماشینها یا برنامه ها در کار با یکدیگر . دو کامپیوتر وقتی می توانند در تعامل با یکدیگر باشند که به روش مفیدی با یکدیگر به کار بروند، بر روی فایلهای یکسانی کار کنند، یا داده را از طریق شبکه به اشتراک گذارند.

انگلیسی به انگلیسی

• ability to work together; ability of two computers of different types to work together and communicate (computers)

پیشنهاد کاربران

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
قابلیت همکاری
توانایی دیدن و اشتراک گذاری اطلاعات در چندین بلاکچین است.
قابلیت همکاری
interoperability ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: هم کنش‏پذیری
تعریف: قابلیت ارتباط و کارکردن سازگار دو یا چند افزاره یا برنامۀ نرم‏افزاری با هم در یک شبکه
مشارکت پذیری
تطبیق
درهم تنیدگی همکاری
تعامل پذیری، هم کنش پذیری
( علوم نظامی ) قابلیت همکاری با قسمت ها و یگان های دیگر
[رایانه و مخابرات]
هم کارکردپذیری ، کارکردپذیری مشترک ، کارکردپذیری بینابینی

بپرس