intone

/ˌɪnˈtoʊn//ɪnˈtəʊn/

معنی: خواندن، مناجات کردن، سراییدن
معانی دیگر: (با صدای آوازی خواندن) سراییدن، آوازش کردن، آوازیدن، دارای آهنگ خاص کردن (مثلا جمله را دارای آهنگ پرسشی کردن)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: intones, intoning, intoned
(1) تعریف: to speak or utter with a particular pitch pattern.
مشابه: tone

(2) تعریف: to recite in musical or lengthened tones, esp. in a monotone; chant.
مشابه: chant

- The monks intoned their morning prayer.
[ترجمه گوگل] راهبان نماز صبح خود را خواندند
[ترجمه ترگمان] راهبان خواندن دعای صبح خود را به پایان رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: intoner (n.)
• : تعریف: to speak or recite in musical or lengthened tones; chant.
مشابه: chant

جمله های نمونه

1. 'Mom,' she intoned, elongating the word.
[ترجمه گوگل]او با صدای بلند گفت: "مامان" و کلمه را طولانی کرد
[ترجمه ترگمان]و سر تکان داد و گفت: مامان، این لغت را صاف کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dogs intoned to the strangers.
[ترجمه گوگل]سگ ها به غریبه ها زنگ زدند
[ترجمه ترگمان]سگ ها به غریبه ها اعتراض کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He quietly intoned several prayers.
[ترجمه گوگل]او به آرامی چندین دعا را خواند
[ترجمه ترگمان]او به آرامی چند دعا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "But Jesus is here!" the priest intoned.
[ترجمه گوگل]"اما عیسی اینجاست!" کشیش با صدای بلند گفت
[ترجمه ترگمان]\"اما مسیح اینجاست!\" کشیش گفت: \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The priest intoned the blessing.
[ترجمه گوگل]کشیش دعای خیر کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش دعای خیر خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Uncle Richard intoned a chapter from the Bible and improvised a prayer.
[ترجمه گوگل]عمو ریچارد فصلی از کتاب مقدس را صدا زد و دعایی را بداهه خواند
[ترجمه ترگمان]عمو ریچارد یک فصل از انجیل را برای خواندن دعا خواند و برایش دعا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His words were intoned with suspect.
[ترجمه گوگل]سخنان او مشکوک بود
[ترجمه ترگمان]کلمات او با لحنی حاکی از شک و تردید خوانده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Intoning a liturgy, he tilted that silvered glass so that reflected light sprang at the skeleton, bathing it.
[ترجمه گوگل]او با نوای یک مراسم مذهبی، آن شیشه نقره‌ای را کج کرد تا نور منعکس شده به اسکلت بتابد و آن را غسل دهد
[ترجمه ترگمان]پس از یک مراسم نماز، آن گیلاس نقره را کج کرد که انعکاس نور بر روی اسکلت پدیدار شد و آن را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He intones: Nigel: Suppose there was a power that caused birth defects in sheep and people.
[ترجمه گوگل]او به زبان می آورد: نایجل: فرض کنید قدرتی وجود داشت که باعث نقص مادرزادی در گوسفند و مردم می شد
[ترجمه ترگمان]او می گوید نی گل، فرض کنید قدرتی وجود دارد که باعث نقص های مادرزادی در گوسفندان و مردم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loudly he intoned some short Latin prayer, then crossed himself again and turned.
[ترجمه گوگل]با صدای بلند چند دعای کوتاه لاتین خواند، سپس دوباره روی ضربدر ایستاد و برگشت
[ترجمه ترگمان]پس از خواندن دعای کوتاه لاتین دعا کرد، سپس دوباره بر خود صلیب کشید و برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Uncle Danny intoned the prayer in Hebrew.
[ترجمه گوگل]عمو دنی نماز را به زبان عبری خواند
[ترجمه ترگمان]عمو دنی دعا را در زبان عبری خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The priest intoned the prayers in a nervous voice, pulling at his beard.
[ترجمه گوگل]کشیش با صدایی عصبی دعا را بلند کرد و ریشش را کشید
[ترجمه ترگمان]کشیش در حالی که ریش خود را می کشید، با صدای عصبی دعا می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That same year Iggy Pop intoned the chorus to her feminist ballad Daw da Hiya.
[ترجمه گوگل]در همان سال، ایگی پاپ با تصنیف فمینیستی خود داو دا هیا همراهی کرد
[ترجمه ترگمان]در همان سال پاپ Pop را به حال خواندن سرود feminist به نام Daw da دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sad and profound chants are intoned in the wind and I am in the presence of a numberless and devout congregation.
[ترجمه گوگل]آوازهای حزن انگیز و عمیق در باد می پیچد و من در محضر جماعتی بی شمار و مؤمن هستم
[ترجمه ترگمان]سروده ای غمگین و عمیق در باد طنین می افکند و من در حضور یک اجتماع انبوه و مذهبی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They feature moody, hypnotic backdrops topped with his breathy intoning.
[ترجمه گوگل]آنها دارای پس زمینه های بد خلقی و هیپنوتیزمی هستند که در بالای آن صدای نفس گیر او قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]پس زمینه آن ها مودی و hypnotic بود که با صدای رسا و با آهنگ breathy بر بالای آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواندن (فعل)
learn, study, call, invite, sing, name, weigh, read, intone, declaim, orate

مناجات کردن (فعل)
pray, intone, cantillate, psalm

سراییدن (فعل)
sing, intone, warble, vocalize, troll

انگلیسی به انگلیسی

• chant; sing; speak or recite in song-like tones; produce musical tones
if you intone something, you say it in a slow and serious way, not allowing your voice to rise and fall very much; a literary word.

پیشنهاد کاربران

با لحن یکنواخت خواندن، با لحن جدی گفتن
( از فرهنگ پویا )
با آهنگ یا تن خاصی گفتن یا ادا کردن، خواندن، سرودن، سرائیدن
To chant in a flat tone
Recite with musical intonation
Sing

بپرس