inundation

/ˌɪnənˈdeɪʃn̩//ˌɪnʌnˈdeɪʃn̩/

معنی: طغیان رود، سیل اب گرفتگی
معانی دیگر: سیل اب گرفتگی

جمله های نمونه

1. Otherwise, inundation would ensue to our dismay.
[ترجمه موسی] در غیر این صورت ، سیلی از ناامیدی به سراغمان خواهد آمد.
|
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، طغیان آب باعث ناراحتی ما خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت سیلی به وحشت ما وارد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Colonel Lewis Pick, the architect of the tribes' inundation, was the embodiment of a no-nonsense military man.
[ترجمه گوگل]سرهنگ لوئیس پیک، معمار طغیان قبایل، تجسم یک مرد نظامی بی معنی بود
[ترجمه ترگمان]سرهنگ لو یس، معمار قبیله طغیان کرده بود، تجسمی از یک نظامی بی معنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In Mekinock, farther to the east and south, inundation comes later in the day.
[ترجمه موسی] در مکینوک ، دورتر از شرق و جنوب ، سیل عظیم ( آب گرفتگی ) در اواخر روز رخ می دهد.
|
[ترجمه گوگل]در مکینوک، دورتر به سمت شرق و جنوب، طغیان در اواخر روز اتفاق می‌افتد
[ترجمه ترگمان]سیل در Mekinock، دورتر از شرق و جنوب، در اواخر روز طغیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China inundation, flood will need helicopters ! China earthquake, slurry mobile, mud flow need helicopters!
[ترجمه گوگل]طغیان چین، سیل به هلیکوپتر نیاز دارد! زلزله چین، موبایل دوغاب، جریان گل و لای نیاز به هلیکوپتر دارد!
[ترجمه ترگمان]سیل چین، سیل نیاز به هلیکوپتر دارد! زلزله چین، جریان کثیف، جریان گل و گل نیاز به هلیکوپتر دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Therefore this psychology preceded the inundation of Caudillo politics after . . .
[ترجمه گوگل]بنابراین این روانشناسی پس از طغیان سیاست Caudillo پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]از این رو، این روانشناسی بر طغیان سیاست Caudillo بعد از …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the inundation, things were scatter about in a mess everywhere.
[ترجمه گوگل]پس از طغیان، همه جا به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]بعد از توفان همه چیز در همه جا پراکنده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lakes may have undergone numerous episodes of inundation, evaporation ( and possibly freezing ), and desiccation.
[ترجمه گوگل]این دریاچه ها ممکن است تحت دوره های متعددی از طغیان، تبخیر (و احتمالاً یخ زدگی) و خشک شدن قرار گرفته باشند
[ترجمه ترگمان]ممکن است دریاچه ها قسمت های متعددی از سیلی، تبخیر (و احتمالا انجماد)را تحمل کرده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The size and inundation of the reservoir can be expounded and proved through economic benefits.
[ترجمه گوگل]اندازه و طغیان مخزن را می توان از طریق منافع اقتصادی تشریح و اثبات کرد
[ترجمه ترگمان]اندازه و سیلی از مخزن را می توان از طریق مزایای اقتصادی تشریح و اثبات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Therefore this psychology preceded the inundation of Caudillo politics after independence.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این روانشناسی پس از استقلال، مقدم بر غرق شدن سیاست Caudillo بود
[ترجمه ترگمان]از این رو، این روانشناسی بر طغیان سیاست Caudillo پس از استقلال پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 1968 they were raised to their present position to escape inundation by the rising waters of a man-made lake.
[ترجمه گوگل]در سال 1968 آنها به موقعیت کنونی خود ارتقاء یافتند تا از طغیان آبهای بالا آمدن یک دریاچه مصنوعی فرار کنند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۸، آن ها به موقعیت کنونی خود برای فرار از طغیان آب دریاچه مصنوعی تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the most important of the island's defences is against erosion or inundation by the sea.
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین موارد دفاعی جزیره در برابر فرسایش یا طغیان دریا است
[ترجمه ترگمان]یکی از مهم ترین تجهیزات دفاعی جزیره، در برابر فرسایش یا طغیان دریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bottom of it's working face contact with the seam inundation directly.
[ترجمه گوگل]قسمت پایین آن مستقیماً با سیلاب درز تماس دارد
[ترجمه ترگمان]کف اتاق کار با سیل درز مستقیم تماس مستقیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the most famous of all ancient scientific observations was that of the heliacal rising of Sirius which warned the ancient Egyptians of the imminent inundation by the Nile.
[ترجمه گوگل]یکی از مشهورترین مشاهدات علمی باستانی، ظهور مارپیچ سیریوس بود که مصریان باستان را از طغیان قریب الوقوع رود نیل هشدار داد
[ترجمه ترگمان]یکی از مشهورترین مشاهدات علمی باستان این بود که of از سیریوس که مصریان باستان را از سیل قریب الوقوع رودخانه نیل آگاه کرده بود آگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Folds of fat and pendulous breasts symbolise the bounty of the inundation.
[ترجمه گوگل]چین‌های سینه‌های چاق و آویزان نمادی از نعمت طغیان است
[ترجمه ترگمان]توده های چربی و آویخته و آویخته بر سینه او، آب رودخانه را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Below left: The main temple of his at Philae at the time of inundation.
[ترجمه گوگل]پایین سمت چپ: معبد اصلی او در فیله در زمان طغیان
[ترجمه ترگمان]پایین تر از چپ: معبد اصلی او در Philae در زمان طغیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طغیان رود (اسم)
spate, inundation

سیل اب گرفتگی (اسم)
inundation

تخصصی

[عمران و معماری] سیل - طغیان آب
[زمین شناسی] سیل، طغیان آب

انگلیسی به انگلیسی

• flooding, deluge, overflow

پیشنهاد کاربران

inundation ( noun ) = سیل عظیم، آب گرفتگی، هجوم سیل آسا، طغیان
Definition =سیل ، یا عمل غرق شدن در آب/تعداد زیادی از مردم یا چیزهایی که مانند یک سیل به جایی یا جریانی سیل آسا می رسند و مقابله با آنها دشوار است/
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - The dam saved the area from inundation.
این سد منطقه را از آبگرفتگی نجات داد.
2 - a debate over the best ways to deal with repeated indundations
بحث در مورد بهترین راههای مقابله با هجوم سیل های مکرر.
3 - The town is preparing for the annual inundation of tourists.
این شهر در حال آماده سازی برای هجوم سیل آسای سالانه گردشگران است.
4 - The area has seen regular inundations of incomers.
این منطقه به طور منظم شاهد هجوم سیل آسای گردشگران ( مهاجران ) است.
5 - the foundation experienced an inundation of requests for money
موسسه با سیل درخواست وجه نقدی روبرو شد

مقدار یا تعداد سیل آسا
مقدار زیاد از هر چیزی که همزمان و سیل مانند وارد بشه

بپرس