invasion

/ˌɪnˈveɪʒn̩//ɪnˈveɪʒn̩/

معنی: استیلاء، تعرض، تاخت و تاز، تهاجم، هجوم
معانی دیگر: (با قشون و جنگ) گرفتن، تجاوز (نظامی)، اشغال، تازش، برتازش، مزاحمت، دخول بدون اجازه، خلوت شکنی، درونگیری، فراگیری، (مجازی) هجوم، یورش، استیلا، تعر­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of invading, esp. by an enemy or hostile army.
مترادف: aggression, foray, incursion, raid, strike
متضاد: retreat, withdrawal
مشابه: action, assault, attack, inroad, offensive, operation

(2) تعریف: the beginning or onset of a disease or illness.
مترادف: attack, onset
مشابه: beginning, start, strike

(3) تعریف: an act of intruding, as into another's life or affairs.
مترادف: encroachment, incursion, infringement, intrusion, violation
مشابه: assault, attack, breach, ingress, inroad

- an invasion of my privacy
[ترجمه گوگل] تجاوز به حریم خصوصی من
[ترجمه ترگمان] تجاوز به حریم خصوصی من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an invasion of british waters
تجاوز به دریاهای ساحلی انگلستان

2. the invasion of england by the normans in a. d. 1066
گرفتن انگلستان توسط نورمان ها در سال 1066 میلادی

3. the invasion of privacy of a newly married couple
به هم زدن خلوت یک زوج تازه ازدواج کرده

4. the invasion of the body by a disease
مورد تهاجم قرار گرفتن بدن توسط یک بیماری

5. their invasion of iran was a great disaster
تاخت و تاز آنها بر ایران فاجعه ی عظیمی بود.

6. the allied invasion of normandy
حمله ی متفقین به ساحل نرماندی

7. the annual invasion of france by tourists
هجوم سالیانه ی جهانگردان به فرانسه

8. the mongol invasion was a great calamity
هجوم مغولان فاجعه ی عظیمی بود.

9. a severe locust invasion
هجوم شدید ملخ

10. the destructive consequences of the mongol invasion
پیامدهای ویرانگر هجوم مغولان

11. "war and peace" contains fictionalized scenes of napoleon's invasion of russia
((جنگ و صلح)) دارای صحنه های افسانه مانندی از حمله ی ناپلئون به روسیه است.

12. These phone calls are a gross invasion of privacy.
[ترجمه گوگل]این تماس های تلفنی تجاوز فاحش به حریم خصوصی است
[ترجمه ترگمان]این تماس های تلفنی نوعی تهاجم بزرگ به حریم خصوصی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since the US invasion the president's reputation has nosedived.
[ترجمه گوگل]از زمان تهاجم ایالات متحده، شهرت رئیس جمهور کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]از زمان حمله آمریکا به شهرت رئیس جمهور سقوط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The air force counterattacked and repelled the invasion.
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی به ضد حمله پرداخت و تهاجم را دفع کرد
[ترجمه ترگمان]نیروی هوایی، حمله را دفع می کند و invasion را دفع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The leaflets stoked up fears of an invasion.
[ترجمه گوگل]اعلامیه ها ترس از تهاجم را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این اعلامیه ها ترس از حمله را تشدید کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She complained that the photographs were an invasion of her privacy.
[ترجمه گوگل]او شکایت کرد که این عکس ها تجاوز به حریم خصوصی او است
[ترجمه ترگمان]او شکایت داشت که این عکس ها به حریم خصوصی او تجاوز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The invasion attempt was intended as a political gesture against his opponents.
[ترجمه گوگل]تلاش برای تهاجم به عنوان یک ژست سیاسی علیه مخالفان او در نظر گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]این اقدام تهاجمی به عنوان یک حرکت سیاسی علیه مخالفان وی در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. When the invasion occurred he ruled as a puppet of the occupiers.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تهاجم رخ داد، او به عنوان دست نشانده اشغالگران حکومت کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تهاجم به وقوع پیوست، او به عنوان دست نشانده اشغالگران حکومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The regiment covered itself with glory in the invasion battle.
[ترجمه گوگل]هنگ در نبرد تهاجم، خود را با شکوه پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]هنگ با شکوه و جلال در میدان نبرد غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استیلاء (اسم)
domination, ascendancy, ascendency, hegemony, subjection, invasion

تعرض (اسم)
attack, offensive, disturbance, harassment, invasion, remonstrance

تاخت و تاز (اسم)
onset, attack, invasion, raid, ravage, incursion, inroad

تهاجم (اسم)
invasion, incursion, inroad, foray

هجوم (اسم)
offense, onset, influx, invasion, inroad, throng, infestation

انگلیسی به انگلیسی

• incursion of an army for conquest; encroachment; intrusion, foray
when there is an invasion of a country, an army enters it by force.
you can refer to the arrival of large numbers of things or people as an invasion of them.

پیشنهاد کاربران

حمله، تهاجم
تهدید ، تهاجم
هم معنی است با=> attacks, threaten, menace
دامپزشکی و علوم دامی
دست اندازی به بافت های مجاور ( در پاتولوژی ) ، تهاجم، هجوم
تهاجم
Swarm هجوم تعرض مشابه کاربردی invasion
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : invade
✅️ اسم ( noun ) : invasion
✅️ صفت ( adjective ) : invasive
✅️ قید ( adverb ) : _
آسیب شناسی:
the spread of cancer from its point of origin into surrounding tissues
گسترش سرطان از نقطه منشا آن به بافت های اطراف
پزشکی:
the entrance or advent of anything troublesome or harmful, as disease
ورود یا ظهور هر چیزی دردسرساز یا مضر، به عنوان بیماری.
تهاجم یا تجاوز نظامی
حمله، هجوم
Cultural invasion : تهاجم فرهنگی
Aliens invasion : تهاجم بیگانگان
تجاوز، تعرض، به هم زدن، حمله و تهاجم
مثلا تجاوز به حریم شخصی افراد

نبرد
هجوم ، تجاوز ، تصرف ، تسخیر
نفوز تجاوز
تعرض
invasion of privacy=تعرض به حریم خصوصی
( پزشکی ) تهاجم بافت ها توسط عامل بیماری زا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس