invasive


هجوم کننده، مهاجم، تاخت و تاز کننده، متجاوز، تجاوز امیز، تجاوزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: invasively (adv.), invasiveness (n.)
(1) تعریف: being of the nature of an invasion.

(2) تعریف: intruding; intrusive.

- invasive surgery
[ترجمه گوگل] جراحی تهاجمی
[ترجمه ترگمان] عمل تهاجمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. One of his specialities is minimally invasive surgery.
[ترجمه محمد پارس زاده] یکی از تخصص های او جراحی با حد اقل آسیب ( نوعی جراحی که وسیله کوچکی را وارد بدن کرده و با آن وسیله جراحی می کنند ) است.
|
[ترجمه گوگل]یکی از تخصص های او جراحی کم تهاجمی است
[ترجمه ترگمان]یکی از specialities کم ترین عمل invasive رو انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They found invasive cancer during a routine examination.
[ترجمه علی جادری] آنها , در طی آزمایشات روتین , متوجه سرطان پیشرفته شدند .
|
[ترجمه گوگل]آنها در طی یک معاینه معمولی سرطان مهاجم پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سرطان تهاجمی را در طول یک امتحان روتین پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For all his invasive tendencies, Boswell does not tell us why Johnson needed medicine.
[ترجمه گوگل]باسبول با وجود تمام تمایلات تهاجمی خود، به ما نمی گوید که چرا جانسون به دارو نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]بازول، برای تمامی تمایلات تهاجمی خود، به ما نگفت که چرا جانسون به دارو نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Percutaneous cholecystolithotomy is a highly successful, minimally invasive technique with a short hospital stay and rapid convalescence.
[ترجمه گوگل]کوله سیستولیتوتومی از راه پوست یک روش بسیار موفق و کم تهاجمی با بستری کوتاه مدت در بیمارستان و نقاهت سریع است
[ترجمه ترگمان]Percutaneous cholecystolithotomy یک تکنیک بسیار موفق و بسیار تهاجمی است که دارای یک دوره اقامت کوتاه بیمارستان و نقاهت سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The average age of women with invasive cervical cancer is between 4and 50.
[ترجمه گوگل]میانگین سنی زنان مبتلا به سرطان مهاجم دهانه رحم بین 4 تا 50 سال است
[ترجمه ترگمان]میانگین سنی زنان با سرطان گردن رحم بین ۴ تا ۵۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And there are competing approaches to minimally invasive heart repair.
[ترجمه گوگل]و رویکردهای رقابتی برای ترمیم قلب با حداقل تهاجم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و رویکردهای رقابتی برای حداقل رشد قلب تهاجمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Compared with invasive carcinoma, intraepithelial neoplastic lesions harbour a greater diversity of human papillomavirus types.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با کارسینوم مهاجم، ضایعات نئوپلاستیک داخل اپیتلیال دارای تنوع بیشتری از انواع ویروس پاپیلومای انسانی هستند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با carcinoma تهاجمی، ضایعات intraepithelial neoplastic باعث ایجاد تنوع بیشتر انواع papillomavirus انسانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of his specialities is minimal invasive surgery; executing the maximum work through the smallest incision.
[ترجمه گوگل]یکی از تخصص های او جراحی کم تهاجمی است حداکثر کار را از طریق کوچکترین برش انجام دهید
[ترجمه ترگمان]یکی از specialities بسیار تهاجمی است؛ و حداکثر کار را از طریق برش کوچک انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New York City reported 161 cases of the invasive strep bacteria in 199 including 11 cases of the flesh-eating disease.
[ترجمه گوگل]شهر نیویورک 161 مورد از باکتری مهاجم استرپتوکوک را در سال 199 گزارش کرد که 11 مورد آن بیماری گوشتخواری بود
[ترجمه ترگمان]شهر نیویورک در سال ۱۹۹ مورد از باکتری های strep تهاجمی را در ۱۹۹ مورد از جمله ۱۱ مورد بیماری گوشت خوار گزارش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such invasive treatment has limited use for these patients, and more confirmation of its efficacy is needed.
[ترجمه گوگل]چنین درمان تهاجمی برای این بیماران کاربرد محدودی دارد و تایید بیشتری در مورد اثربخشی آن مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]چنین درمان تهاجمی برای این بیماران استفاده محدودی دارد و تایید بیشتری از کارایی آن مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This had only been possible before using invasive manometric techniques or ionising radiation.
[ترجمه گوگل]این فقط قبل از استفاده از تکنیک های مانومتری تهاجمی یا پرتوهای یونیزان امکان پذیر بود
[ترجمه ترگمان]این تنها قبل از استفاده از تکنیک های تهاجمی تهاجمی و یا تابش ionising امکان پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use of invasive medical devices, such as indwelling catheters, often carries a risk for infection.
[ترجمه گوگل]استفاده از وسایل پزشکی تهاجمی، مانند کاتترهای ساکن، اغلب خطر عفونت را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از وسایل پزشکی تهاجمی، مانند indwelling پلاستیکی ویژه رگ، اغلب خطر ابتلا به این بیماری را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Finally, such medical care will generally involve invasive drug therapy.
[ترجمه گوگل]در نهایت، چنین مراقبت های پزشکی به طور کلی شامل درمان دارویی تهاجمی است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، چنین مراقبت های پزشکی به طور کلی شامل درمان اعتیاد به مواد مخدر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In an invasive procedure, a doctor could extract one of her eggs and try to fertilize it in a test tube.
[ترجمه گوگل]در یک روش تهاجمی، پزشک می تواند یکی از تخمک های او را استخراج کند و سعی کند آن را در یک لوله آزمایش بارور کند
[ترجمه ترگمان]در یک روش تهاجمی، یک پزشک می تواند یکی از تخم های خود را بیرون بکشد و سعی کند آن را در یک لوله آزمایشی بارور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• intrusive; interruptive

پیشنهاد کاربران

tending to spread especially in a quick or aggressive manner: such as. a. of a non - native organism : growing and dispersing easily usually to the detriment of native species and ecosystems
تهاجمی. هجوم کننده، تاخت و تاز کننده
۱. {پزشکی} مهاجم. پیش رونده ۲. تجاوزگرانه ۳. متجاوز. تجاوزگر
مثال:
They found invasive cancer during a routine examination.
آنها در طی آزمایشهای عادی به یک سرطان مهاجم و پیش رونده پی می برند.
تهاجمی
هجوم کننده، تاخت و تاز کننده
( of medical treatment )
involving cutting into the body
Oxford advance dictionary
در ابزاردقیق به سنسورهایی که برای اندازه گیری باید با سیال فرآیند و ماده مورد اندازه گیری در تماس مستقیم باشند invasive می گویند.
حجیم ( invasive data ) داده های حجیم
مخاطره آمیز
مداخله گر؛ مداخله کننده
هول، عجول ( وقتی به عنوان ویژگی یه فرد بیان میشه )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : invade
✅️ اسم ( noun ) : invasion
✅️ صفت ( adjective ) : invasive
✅️ قید ( adverb ) : _
در پزشکی . . پیشرونده . . مثلاinvasive cancer سرطان پیش رونده . . . . در جای دیگر . . . an invasive person یعنی شخص که سرک در کار دیگران می کشد . . . شخص مزاحم .
Invasive procedures=فرایند های شامل برش بدن ( جراحی )
با قابلیت گسترش بالا
ملموس ( برق و ابزار دقیق )
تهاجمی
# invasive surgery
# invasive disease # invasive cancer
# They treated the cancer with non‑invasive methods
۱. ( برای بیماری های در بدن استفاده میشود ) : تهاجمی.
سرطان تهاجمی: invasive cancer
۲. جراحی باز: invasive surgery
جراحی بدون برش بدن non - invasive

مؤثر
مثل more invasive methods به معنی روشهای مؤثرتر
تهاجمی.
جراحی بدون ورود ابزار به بدن ( بدون عمل جراحی باز )
Noninvasive
درواقع جناب نیازی متضاد رو اعلام کردن
هو
در طب ، اعمالی که حالت تهاجمی دارند مانند آندوسکپی معده ( مشاهده داخل معده با لوله پلاستیکی دوربین دار و احتمالا نمونه برداری، جهت تشخیص سرطان یا تشخیص وجود باکتری به نام هلیکو باکتری پیلوری که موجب کانسر معده در دراز مدت میشود توسط پزشک متخصص بیماریهای گوارش ) .
بیماری تهاجمی/پیشرونده
هجوم برق زده ها
مثل امثال لکنت زبان در سخنرایی
برق زده ها
هجومی، تهاجمی
مثلا جریان هجومی در مهندسی برق invasive current
تهاجمی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس