ion

/ˈaɪən//ˈaɪən/

معنی: یون، ذره تبدیل شده به برق
معانی دیگر: (فیزیک) یون، ذره تبدیل شده به برق
ion _
پسوند:، عمل، حالت، وضع، - ی [retrospection]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: process; act; action.

- inspection
[ترجمه گوگل] بازرسی
[ترجمه ترگمان] بازرسی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: result of (such) a process, act, or action.

- demotion
[ترجمه فرزاد زارع] رکود، تنزّل ، تخفیف هم میشه گفت ولی تخفیفی که در کالا به کار میره معمولا off یاdiscount مورد استفاده قرار میگیره
|
[ترجمه گوگل] تنزل رتبه
[ترجمه ترگمان] تنزل درجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- opinion
[ترجمه گوگل] نظر
[ترجمه ترگمان] نظر …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: condition; state.

- union
[ترجمه گوگل] اتحاد اتصال
[ترجمه ترگمان] اتحادیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: an atom, group of atoms, or molecule that bears a positive electric charge as a result of electron loss or a negative charge as a result of electron gain.

(2) تعریف: an electrically charged particle created in a gas, as by an electric discharge.

جمله های نمونه

1. isolated ion
یون منزوی

2. hydrogen atoms which are perturbed by a passing ion
اتم های هیدروژن که توسط یک یون گذرنده که از مسیر اصلی خود منحرف شده اند

3. Hamlet was played by Romania's leading actor, Ion Caramitrou, to rapturous acclaim.
[ترجمه گوگل]نقش هملت را ایون کارامیترو، هنرپیشه برجسته رومانیایی، بازی کرد که مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هملت توسط بازیگر اصلی رومانی، یونی Caramitrou، و تحسین rapturous بازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ionic radius varies among the elements depending on atomic number and ionic charge of the ion.
[ترجمه گوگل]شعاع یونی در بین عناصر بسته به عدد اتمی و بار یونی یون متفاوت است
[ترجمه ترگمان]شعاع یونی بین عناصر وابسته به عدد اتمی و بار یونی یونی فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ion Manescu felt naked without the curved moustache he had shaved off.
[ترجمه گوگل]یون مانسکو بدون سبیل های خمیده ای که تراشیده بود احساس برهنگی می کرد
[ترجمه ترگمان]بی آن که سبیل خمیده خود را برهنه کند، برهنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes receptors are ion channels, and the docking trips the channel open.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات گیرنده ها کانال های یونی هستند و داکینگ باعث باز شدن کانال می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی گیرنده های کانال های یونی هستند و داکینگ به کانال باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He held out his arms to Ion, who stepped back in cold distaste.
[ترجمه گوگل]دستانش را به سمت یون دراز کرد که با تنفری سرد عقب رفت
[ترجمه ترگمان]او دستش را به طرف من دراز کرد و در همان حال با بی میلی به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ion channels are found in the membranes of practically all cells, but they are particularly important for neurons.
[ترجمه گوگل]کانال های یونی تقریباً در غشای همه سلول ها یافت می شوند، اما برای نورون ها اهمیت ویژه ای دارند
[ترجمه ترگمان]کانال های یونی در غشا همه سلول ها یافت می شوند، اما برای نورون ها بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A formula of an ion shows the ratio of atoms of each element present in the ion.
[ترجمه گوگل]فرمول یک یون، نسبت اتم های هر عنصر موجود در یون را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک فرمول یک یون نسبت اتم های هر عنصر موجود در یون را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, plasticity seems to depend on identifiable ion channels and catalytic molecules that activate or inhibit these channels.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، به نظر می رسد شکل پذیری به کانال های یونی قابل شناسایی و مولکول های کاتالیزوری بستگی دارد که این کانال ها را فعال یا مهار می کنند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، plasticity به نظر می رسد که به کانال های یونی قابل شناسایی و مولکول های کاتالیزوری که این کانال ها را فعال یا مهار می کنند وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ion engine has considerable potential as it is capable of generating specific impulses of thousands of seconds.
[ترجمه گوگل]موتور یونی پتانسیل قابل توجهی دارد زیرا قادر به تولید تکانه های خاص هزاران ثانیه است
[ترجمه ترگمان]موتور یون پتانسیل قابل توجهی دارد چون قادر به ایجاد انگیزه های خاص هزاران ثانیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The oxygen ion passes through the membrane and emerges on the other side as pure oxygen gas.
[ترجمه گوگل]یون اکسیژن از غشاء عبور می کند و از طرف دیگر به صورت گاز اکسیژن خالص خارج می شود
[ترجمه ترگمان]یون اکسیژن از غشا عبور می کند و از طرف دیگر به عنوان گاز خالص اکسیژن ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The idea behind the ion motor is to make use of the electrical properties of ionized atoms.
[ترجمه گوگل]ایده پشت موتور یونی استفاده از خواص الکتریکی اتم های یونیزه شده است
[ترجمه ترگمان]ایده پشت موتور یون استفاده از ویژگی های الکتریکی اتم ها یونیزه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now everyone expects Ion Iliescu and his post-communist party to win this autumn's presidential and parliamentary elections.
[ترجمه گوگل]اکنون همه انتظار دارند که یون ایلیسکو و حزب پسا کمونیستی او در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی پاییز امسال پیروز شوند
[ترجمه ترگمان]اکنون هر کسی انتظار یون Iliescu و حزب کمونیست خود را دارد که برنده انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی پاییز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The first changes of net water and ion transport were observed after the second or third hour after administration of cholera toxin.
[ترجمه گوگل]اولین تغییرات انتقال خالص آب و یون بعد از ساعت دوم یا سوم پس از تجویز سم وبا مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]اولین تغییر آب خالص و حمل و نقل یونی بعد از دومین یا سومین ساعت پس از تجویز toxin وبا مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یون (اسم)
ion

ذره تبدیل شده به برق (اسم)
ion

تخصصی

[علوم دامی] اتمی که بارالکتریکی اضافی یا کمبود بارالکتریکی دارد
[خودرو] یون
[برق و الکترونیک] یون - یون یک اتم یا گروهی از اتمهای باردار . یون منفی دارای کی یا چند الکترون اضافی است . در حالی که یون مثبت یک یا چند الکترون را از دست داده است .
[زمین شناسی] یون، اتم یا ملکولی که از نظر الکتروستاتیکی باردار است.
[نساجی] یون

انگلیسی به انگلیسی

• (physics, chemistry) electrically charged atom formed by the loss or gain of an electron; electrically charged particle formed in a gas

پیشنهاد کاربران

ion ( شیمی )
واژه مصوب: یون
تعریف: اتمی که با گرفتن یا از دست دادن الکترون باردار شده باشد
یون
( شیمی/فیزیک ) یون
باره

بپرس