israelite

/ˈɪzrəˌlaɪt//ˈɪzrəˌlaɪt/

معنی: عبرانی، یهودی، اسرائیلی، کلیمی، عبرانی
معانی دیگر: جهود (به ویژه در مورد سرزمین و مردم اسرائیل باستان به کار می رود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a member of the Hebrew people, esp. of Biblical times.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the ancient land or people of Israel; Hebrew.

جمله های نمونه

1. The Israelite army greets it with the same great shout as bounced off the walls of Jericho and heralded their demolition.
[ترجمه گوگل]ارتش اسرائیل با همان فریاد بزرگی که از دیوارهای اریحا رد شد و تخریب آنها را بشارت داد از آن استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش Israelite با همان فریاد عظیمی که از دیواره ای اریحا بالا می رفت و کار تخریب آن ها را دنبال می کرد، از آن استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These responses began to permeate Israelite life: and the prophet Jeremiah preached against the cults and idolatry.
[ترجمه گوگل]این پاسخ ها شروع به نفوذ در زندگی اسرائیل کرد: و ارمیا نبی علیه فرقه ها و بت پرستی موعظه کرد
[ترجمه ترگمان]این پاسخ ها در زندگی Israelite رسوخ یافت: و خرمیا د سنت Jeremiah در برابر آیینه ای مقدس و بت پرستی موعظه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like the Israelite prophets, they may not be honoured in their own country but they are recognized as belonging.
[ترجمه گوگل]مانند پیامبران بنی اسرائیل، آنها ممکن است در کشور خود مورد احترام قرار نگیرند، اما به عنوان متعلق به آنها شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]مانند پیامبران Israelite، ممکن است آن ها در کشور خودشان مورد احترام نباشند، اما به عنوان عضویت شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Moses never forgot that he was an Israelite.
[ترجمه گوگل]اما موسی هرگز فراموش نکرد که اسرائیلی است
[ترجمه ترگمان]اما موسی هرگز فراموش نکرد که او یک Israelite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are the Israelites who are to be given wholly to me. I have taken them as my own in place of the firstborn, the first male offspring from every Israelite woman.
[ترجمه گوگل]آنها بنی اسرائیل هستند که باید تماماً به من داده شوند من آنها را به جای نخست زاده، اولین فرزند پسر از هر زن اسرائیلی، از آن خود کرده ام
[ترجمه ترگمان]این ها the هستند که باید همه را به من واگذار کنند من آن ها را به عنوان اولین فرزند اول، اولین فرزند مذکر از هر زن Israelite انتخاب کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No Israelite man or woman is to become a shrine prostitute.
[ترجمه گوگل]هیچ مرد یا زن اسرائیلی نباید فاحشه حرم شود
[ترجمه ترگمان]هیچ مرد یا زن Israelite به یک روسپی معبد تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every Israelite a conqueror that day because of David's victory.
[ترجمه گوگل]هر اسرائیلی در آن روز به دلیل پیروزی داوود فاتح شد
[ترجمه ترگمان]هر Israelite فاتح آن روز به خاطر پیروزی دیوید فاتح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now the length of time the Israelite people lived in Egypt was 430 years.
[ترجمه گوگل]اکنون مدت زمانی که قوم اسرائیل در مصر زندگی می کردند 430 سال بود
[ترجمه ترگمان]اکنون طول مدتی که مردم Israelite در مصر زندگی می کردند ۴۳۰ سال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here is an Israelite worthy of the name; there is nothing false in him.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک اسرائیلی شایسته نام است هیچ چیز دروغی در او نیست
[ترجمه ترگمان]اینجا یک Israelite است که ارزش آن را دارد؛ هیچ چیز اشتباه در او نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An Israelite has sinned against God.
[ترجمه گوگل]یک اسرائیلی به خدا گناه کرده است
[ترجمه ترگمان] یه \"Israelite\" در مقابل خدا گناه کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The whole Israelite community set out from Kadesh and came to Mount Hor.
[ترجمه گوگل]تمام قوم اسرائیل از قادش به راه افتادند و به کوه حور آمدند
[ترجمه ترگمان]کل جامعه Israelite از Kadesh خارج شد و به کوه Hor آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the spies arrived back at the Israelite camp, they told Joshua everything they had seen.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جاسوسان به اردوگاه اسرائیل بازگشتند، همه آنچه را که دیده بودند به یوشع گفتند
[ترجمه ترگمان]وقتی جاسوسان به اردوگاه Israelite رسیدند، تمام چیزهایی را که دیده بودند به جاشوا گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No Anakites were left in Israelite territory; only in Gaza, Gath and Ashdod did any survive.
[ترجمه گوگل]هیچ اناکی در قلمرو اسرائیل باقی نماند تنها در غزه، گات و اشدود هیچ کدام زنده ماندند
[ترجمه ترگمان]هیچ Anakites در منطقه Israelite باقی نمانده بود؛ تنها در غزه، Gath و Ashdod نتوانستند زنده بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was the order of march for the Israelite divisions as they set out.
[ترجمه گوگل]این دستور راهپیمایی لشکرهای اسرائیلی بود که در حرکت بودند
[ترجمه ترگمان]این نظم و ترتیب راه رفتن به سوی لشکر نهم بود که به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They have proposed that Israelite religion began as animism, the belief that every natural object is inhabited by a supernatural spirit.
[ترجمه گوگل]آن‌ها پیشنهاد کرده‌اند که دین اسرائیل به‌عنوان آنیمیسم آغاز شد، این اعتقاد که هر شیء طبیعی توسط یک روح ماوراء طبیعی سکونت دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد کرده اند که مذهب Israelite به عنوان animism آغاز شد، اعتقاد به اینکه هر شی طبیعی با یک روح ماورای طبیعی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عبرانی (اسم)
hebrew, israelite

یهودی (اسم)
hebrew, israelite, jew

اسرائیلی (صفت)
israelite

کلیمی (صفت)
israelite, jew

عبرانی (صفت)
hebrew, israelite, neo-hebraic

انگلیسی به انگلیسی

• member of the people of israel, hebrew, jew
of israel, of the people of israel, jewish

پیشنهاد کاربران

one of a race of people who lived in Israel in ancient times
یکی از نژادی از مردمی که در دوران باستان در اسرائیل زندگی می کردند
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/israelite?q=Israelite
منظور بنی اسرائیل است
نه یهودی یا اسرائیلی امروزی
a member of the ancient Hebrew nation, especially in the period from the Exodus to the Babylonian Captivity ( c. 12th to 6th centuries BC ) .
Therefore I command you to be openhanded toward your fellow Israelites who are poor and needy in your land.
در متن بالا هم وطن معنی می دهد
ولی در کل به مردمان اسرائیلی دلالت دارد

بپرس