jerk


معنی: حرکت تند و سریع، تکان ناگهانی، تکان، ادم احمق و نادان، تکان شدید و سخت، زود کشیدن، تکان تند دادن
معانی دیگر: (با حرکت ناگهان و تند) کشیدن، تاباندن، پیچاندن، کندیدن، به جلو فشار دادن یا افکندن، تکان دادن، (به شدت و سرعت) وا زدن، بریده بریده سخن گفتن، جویده جویده حرف زدن، (تند و ناگهان) تکان خوردن، وول خوردن، لوشیدن، (با حرکات تند و ناگهان) شلیدن، لنگیدن، با تکان حرکت کردن، لغ لغ کردن و رفتن، وا زدن، پس زدن، حرکت تند، جنبش، کشش، ضربه، تکان یا حرکت غیر ارادی، داالرقص، لقوه، لقوه داشتن، (اندام بدن یا اعضای صورت) بلا اراده تکان خوردن، (امریکا- خودمانی) ناکس، نابکار، سالوس، مردکه، زنکه، آدم احمق و خطا کار، آپارتی، گوشت را تراشه کردن و (در آفتاب) خشکاندن، تکان تند، انقباض ماهیچه، تشنج، تکان سریع دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any sudden or unexpected and uneven motion.
مترادف: start, yank
مشابه: jolt, jounce, jump, lurch, tweak, twitch

- With a violent jerk, he awoke from a nightmare.
[ترجمه گوگل] با یک حرکت تند تند، او از یک کابوس بیدار شد
[ترجمه ترگمان] با حرکتی تند از یک کابوس بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sudden and uneven tug or twist.
مترادف: pull, tug
مشابه: hitch, tweak, twist, twitch, wrench, yank

- The fish gave a jerk on the line.
[ترجمه علی مرادی] ماهبه یک تکان شدید به سیم قلاب داد.
|
[ترجمه ؟؟؟؟] ماهی سیم قلاب را تکان داد
|
[ترجمه گوگل] ماهی تند تند روی خط داد
[ترجمه ترگمان] اون ماهی یه عوضی بهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (slang) a naive, inconsiderate, or highly disagreeable person.
مترادف: creep
مشابه: asshole, bastard, loser, sap, turkey

- You're a jerk if you think she's going to come back to you.
[ترجمه علی مرادی] اگه فکر میکنی اون میخواد برگرده پیشت یک احمقی.
|
[ترجمه امیر] اون یه عوضیه که تو رو اینجا با خودت تنها گذاشت بدون اینکه راهی برای رسیدن به خونه پیش پات بزاره
|
[ترجمه هانی] خیلی احمقی اگه فک کردی قراره بهت برگرده
|
[ترجمه گوگل] اگر فکر می‌کنی که او به سمت تو برمی‌گردد، تو یک احمق هستی
[ترجمه ترگمان] تو یه عوضی هستی اگه فکر می کنی اون برمی گرده پیش تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was a jerk to leave you there by yourself without a way to get home.
[ترجمه مریم] اون یه عوضیه که تو رو با خودت تنها گذاشت بدون اینکه راهی برای رسیدن به خونه پیش پات بزاره
|
[ترجمه گوگل] او یک احمق بود که تو را تنها گذاشت و راهی برای رسیدن به خانه نداشت
[ترجمه ترگمان] اون یه عوضی بود که بدون راه رفتن تو رو اونجا تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't know how he can share a room with a jerk like that always stealing his stuff.
[ترجمه مریم] نمی دونم چطور می تونه اتاقش رو سهیم کنه با یه عوضی شبیه اون که همیشه وسایلش رو میدزده
|
[ترجمه گوگل] نمی‌دانم چگونه می‌تواند با آدم‌های تند و تیز که همیشه وسایلش را می‌دزدد، در اتاقش شریک شود
[ترجمه ترگمان] نمی دونم چطور می تونه یه اتاق رو با یه عوضی تقسیم کنه، مثل این که همیشه وسایلش رو میدزده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jerks, jerking, jerked
• : تعریف: to tug or twist suddenly; yank.
مترادف: tug, yank
مشابه: hitch, pluck, pull, thrash, tweak, twist, twitch
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: jerkingly (adv.), jerker (n.)
عبارات: jerk off
• : تعریف: to make a sudden or unexpected and uneven motion.
مشابه: thrash, twitch, wrench

- He jerked when the needle pricked him.
[ترجمه گوگل] وقتی سوزن به او کوبید تکان خورد
[ترجمه ترگمان] وقتی سوزن او را تیز کرد تکانی به خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jerks, jerking, jerked
• : تعریف: to cure (meat that has been cut into thin strips) by drying.

مترادف ها

حرکت تند و سریع (اسم)
bob, jerk, scud, scurry, flitter

تکان ناگهانی (اسم)
flick, bump, jerk, twitch

تکان (اسم)
stroke, move, movement, motion, hustle, shake, shock, rock, wag, jerk, jostle, jar, convulsion, tremor, jolt, tremour

ادم احمق و نادان (اسم)
jerk, half-wit

تکان شدید و سخت (اسم)
jerk, yank

زود کشیدن (فعل)
jerk, yank

تکان تند دادن (فعل)
jerk, yank

تخصصی

[ریاضیات] کشش، ضربه، برخورد، تکان تکان

انگلیسی به انگلیسی

• jolt, jar; sudden pull, sudden start; involuntary muscular spasm; idiot, annoying person (slang)
push or pull suddenly; move or cause to move in a sharp an sudden manner, move in a jolting manner; work at a soda fountain; prepare preserved meat
if something jerks or if you jerk someone or something, it is moved suddenly and forcefully. verb here but can also be used as a count noun. e.g. the man pulled the girl back with a jerk.
if you jerk in a particular direction or in a particular way, you move with a very sudden and quick movement.
if you call someone a jerk, you mean that they are very stupid; an offensive use.

پیشنهاد کاربران

پرتاب غیرمجاز توپ کریکت، تکان تند، حرکت تند و سریع، کشش، انقباض ماهیچه، تشنج، تکان سریع دادن، زود کشیدن، ادم احمق و نادان، ورزش: بالازدن وزنه از روی سینه، علوم هوایی: میزان تغییر شتاب
You don't argue with jerk person. با فرد احمق بحث نکن
تکان
در فیزیک، جرک به چم نرخ زمانی شتاب می باشد و در بسیاری از نگارشهای پارسی واژه تکان به جای آن به کار رفته است.
Jerk [Verb]
1 [intransitive, transitive] to move with a quick sudden movement, or to make part of your body move in this way
[لازم] جابجایی با یک حرکت ناگهانی سریع، یا اینکه بخشی از بدن خود را به این طریق حرکت دهید.
...
[مشاهده متن کامل]

The sound of the phone jerked me awake.
صدای گوشی مرا پراند. [آ/آن صدا اِ/ی تلفن تنجش آند اَم/ مرا بیدار/دراحیا].
2 [intransitive, transitive] to pull something suddenly and roughly
[متعدی] کشیدن ناگهانی چیزی
She jerked open the car door and got out.
در ماشین رو جیکی/ دقی بازکرد و بیرون رفت.
Jerk [Noun]
1 a sudden quick movement
یک حرکت سریع ناگهانی، حرکت انقباضی/ اسپاسمی ماهیچه
She started the car with a jerk and hit the bumper of the car in front.
او با یک حرکت سریع ماشین را روشن کرد و به سپر ماشین جلویی برخورد کرد.
2 informal someone, especially a man, who is stupid or who does things that annoy or hurt other people. An unlikable person especially one who is cruel, rude, or small - minded.
SYN idiot
( غیررسمی ) شخصی به خصوص مردی که احمق است یا کارهایی انجام می دهد که دیگران را آزار می دهد یا به آنها صدمه می زند. یک فرد غیرقابل قبول مخصوصاً فردی که ظالم، بی ادب یا کوته فکر است.
مترادف : احمق/ سفیه
I swore at him for being such a jerk.
بخاطر نابکار بودنش بهش ناسزا گفتم.
Longman
- - -
3 Jerk off ( vulgar slang ) to masturbate.
استمنا کردن، خودارضایی، با حرکت انقباضی بیرون آوردن [تنجش دک]
( محاوره غیر رسمی، واژه رکیک و مبتذل )
4 Jerk Chicken
مرغ گریل، مرغ مزه دار ( واژه jerk اینجا ریشه متفاوتی داره و از جامئیکا میاد که احتمال می دن به معنای گوشت خشک باشه )
Instagram Adress: @504_essential_word

jerk: تکان خوردن
عوضی، آشغال، حرکات تند و سریع
تکان خوردن - تکان دادن - تکان
عوضی - آشغال
عوضی
اقای ایبوی سانع واقعا چی میگی همه نظراتت علکیه نوشته violent وایلنت یعنی خشن کسی که خشنه چه ربطی داره اصلا؟؟
( آمریکا - خودمانی ) ناکس
.
.
Junk میشه آشغال
خطاب به کسی که شما او را قبول ندارید .
آشغال.
یه نوع حرکت پای سریع هم میشه که تو رقص استفاده میکنن خارجیا
به معنای خودارضایی هم میشه. حرکات تند در خودارضایی
به معنای هر کدوم از فحشایی که دوستان گفتند هم هست
بدجنس
Amir عوضی میشه chises
در فیزیک به تغییرات شتاب گفته می شود
مرتیکه احمق
لاشی
کلا یعنی اینکه ادم احمق و نادان ک حرکاتی رو از روی جهل و نادانی میزنه و مسخره ی نادونه
کلابه معنتی ادم احمق و نادانیه ک حرکاتی را از روی جهل و بیشعوری میزنه
jerk به معنی مغذ داغون و خراب ، وهمچنین معانی بد دیگر نیز دارد😏
پرش
KNEE - JERK
پرشِ زانو
پرش
اسکل
یارو اسکله: he is such a jerk
violent
تکان دادن
ادویه جرک یا Jerk یک ادویه ترکیبی جامائیکایی است که از فلفل سیاه و قرمز، فلفل شیرین، دارچین، آویشن، جوز هندی و سیر تشکیل میشود.

اشغال. بی شخصیت. هر فحشی دیگه ای
هر فحشی که به یادگیریت کمک میکنه بذار جاش.
یهو پریدن از خواب،
حرکت دو ضرب ( وزنه برداری )
بیشعور
عوضی، اشغال
عوضی. آشغال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس