jackpot

/ˈdʒækˌpɑːt//ˈdʒækpɒt/

معنی: برنده تمام پولها، جوایز رویهم انباشته
معانی دیگر: (پوکر و غیره) بانک، کاسه، (در ماشین های قمار و غیره) جایزه ی بزرگ، پول انباشته شده، برد کلان، جک پات، دربازی پوکر پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن، میسازد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: hit the jackpot
(1) تعریف: stakes that accumulate until they are won, esp. in poker.
مشابه: pool, pot, stake

(2) تعریف: the largest or final prize in a game or contest.
مشابه: purse, stake

- the jackpot in a slot machine
[ترجمه گوگل] جکپات در یک ماشین حافظه
[ترجمه ترگمان] یک دستگاه Slot تو یه دستگاه Slot
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. hit the jackpot
1- (همه ی پول های انباشته شده را) بردن 2- بسیار موفق شدن،بالاترین جایزه (و غیره) را به دست آوردن

2. The National Theatre hit the jackpot with its first musical, "Guys and Dolls".
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی با اولین نمایش موزیکال خود، «بچه ها و عروسک ها» به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]تئاتر ملی با اولین موسیقی خود، \"بچه ها و اعضای گروه\" به the رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He won the jackpot on the football pools.
[ترجمه گوگل]او برنده جکپات در استخرهای فوتبال شد
[ترجمه ترگمان]او در استخر فوتبال برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hit the jackpot.
[ترجمه مهراب] من تمام پول هارا بردم
|
[ترجمه گوگل]من به جک پات رسیدم
[ترجمه ترگمان] من شانس آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They scooped the jackpot in yesterday's lottery.
[ترجمه گوگل]آنها جکپات را در قرعه کشی دیروز به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها jackpot را در لاتاری دیروز گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Owens hit the jackpot in his first professional game with the Cowboys.
[ترجمه گوگل]اونز در اولین بازی حرفه ای خود با کابوی ها به جکپات دست یافت
[ترجمه ترگمان]اونز در اولین بازی حرفه ای خود با the به jackpot رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A nurse won the £5 million jackpot.
[ترجمه گوگل]یک پرستار برنده جکپات 5 میلیون پوندی شد
[ترجمه ترگمان]یک پرستار ۵ میلیون پوند را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The jackpot for Saturday's draw is over $5 million.
[ترجمه گوگل]جکپات قرعه کشی روز شنبه بیش از 5 میلیون دلار است
[ترجمه ترگمان]قرعه کشی برای قرعه کشی روز شنبه بیش از ۵ میلیون دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unemployed roadsweeper Mickey Reid hit the jackpot when his £4 Lotto ticket won him £ 8m.
[ترجمه گوگل]میکی رید، جاده‌روی بیکار، زمانی که بلیط لوتوی 4 پوندی او 8 میلیون پوند به دست آورد، به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]roadsweeper Unemployed، میکی ماوس، در حالیکه بلیط ۴ £ او ۸ میلیون پوند به او رسید، دست به این کار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He really hit the jackpot when he married Cindy.
[ترجمه جلال سام] الحق که بانک رو زد با ازدواج با سیندی
|
[ترجمه گوگل]وقتی با سیندی ازدواج کرد واقعاً به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]اون واقعا وقتی با سیندی ازدواج کرد به the زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 1987 Sunflowers tour hit the jackpot.
[ترجمه گوگل]تور آفتابگردان 1987 به یک جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]تور sunflowers ۱۹۸۷ به the رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People who hit a $ 50 jackpot likely have found their favorite spot.
[ترجمه گوگل]افرادی که به جکپات 50 دلاری دست یافته اند، احتمالاً نقطه مورد علاقه خود را پیدا کرده اند
[ترجمه ترگمان]افرادی که به یک jackpot دلار برخورد می کنند احتمالا نقطه مورد علاقه خود را پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Far from being a jackpot for commuters, the compensation payouts are hardly likely to be worth the flutter.
[ترجمه گوگل]پرداخت غرامت به دور از اینکه یک جکپات برای مسافران باشد، به سختی ارزش بال زدن را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، پرداخت غرامت به احتمال زیاد ارزش خود را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We won the jackpot.
[ترجمه گوگل]ما برنده جک پات شدیم
[ترجمه ترگمان]ما برنده شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mr Hill's huge jackpot cost him just 54p.
[ترجمه گوگل]جکپات هنگفت آقای هیل فقط 54 پون برای او تمام شد
[ترجمه ترگمان]jackpot بزرگ آقای هیل برای او فقط ۵۴ دلار هزینه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برنده تمام پولها (اسم)
jackpot

جوایز رویهم انباشته (اسم)
jackpot

انگلیسی به انگلیسی

• pooled poker stakes; lottery prize, prize from a gambling machine; large amount of money made up of unwon prizes; success, reward
the jackpot is the most valuable prize in a game or lottery.

پیشنهاد کاربران

Hit the jackpot شانس آوردن، خر شانسی اوردن
گاهی بعد از خوشحال شدن میگن jackpot که یعنی ایول
to attain the highest success or reward
jackpot ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: بینه بَری ناشیانه
تعریف: هرنوع بینه بَری که به صورت غیرفنی انجام شود
موفقیت یا شانس بزرگ در چیزی
پول هنگفتی که از طریق برنده شدن در بخت آزمایی حاصل شود.
همچنین Jackpot در اصطلاح "To hit the jackpot" هم استفاده می شود که به معنی �موفق شدن به صورت غیرمنتظره� است.
گل کاشتن ، به هدف زدن
خرشانس
اصطلاحا ایول
پول خیلی کلان

بپرس