jamb

/ˈdʒæm//dʒæm/

معنی: ستون، تیر عمودی چارچوپ، تیر بیرون امده، زره ساق پا، چهار چوپ در و هر چیز دیگری، چهار چوپ درب و هر چیز دیگری
معانی دیگر: (در و پنجره و غیره) چهار چوب، بلندین، لغاز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the side, or side frame, of a door or window opening.

جمله های نمونه

1. Anne tried to get her fingers into the jamb, but could not.
[ترجمه گوگل]آن تلاش کرد انگشتانش را به داخل بند بیاورد، اما نتوانست
[ترجمه ترگمان]آن سعی کرد انگشت هایش را در the فرو کند، اما نمی توانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She pushed her shoulder away from the jamb and turned and slip-slopped across the hare study floor.
[ترجمه گوگل]او شانه‌اش را از دریچه کنار زد و چرخید و از کف اتاق مطالعه خرگوش سر خورد
[ترجمه ترگمان]او شانه اش را از جا دور کرد و چرخید و روی کف اتاق مطالعه خرگوش ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Learn tips for applying putty to door jamb in this free house remodeling video from an expert finish carpenter and experienced home inspector.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان بازسازی خانه نکاتی را برای استفاده از بتونه روی درب از یک نجار متخصص و بازرس خانه با تجربه بیاموزید
[ترجمه ترگمان]نکاتی را برای استفاده از بتونه در هنگام باز کردن منبع در این خانه آزاد از یک نجار finish ماهر و بازرس داخلی تجربه یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The whole side of such an opening; the jamb.
[ترجمه گوگل]تمام طرف چنین دهانه ای; جامب
[ترجمه ترگمان]همه طرف همچین روزنه ای، ستون فقرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Learn how to caulk when refinishing door jamb in this free house remodeling video from an expert finish carpenter and experienced home inspector.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان بازسازی خانه توسط یک نجار متخصص و بازرس خانه با تجربه، نحوه درزگیری را هنگام تمیز کردن دیوار درب بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید چگونه وقتی در این خانه آزاد قرار گرفت، ویدئو را از یک نجار finish ماهر و بازرس داخلی تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many men including Jamb volunteered to help.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردان از جمله جم به طور داوطلبانه کمک کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردان از جمله jamb برای کمک داوطلب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They would linger at the jamb of the door.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در میانه‌ی در معطل می‌شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها دم در ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pellets reportedly passed through a door jamb before striking the teen, likely slowing their velocity, according to the paper.
[ترجمه گوگل]بر اساس این مقاله، گلوله‌ها قبل از برخورد به نوجوان از میان درب عبور کرده و احتمالاً سرعت آنها را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش این روزنامه، گزارش ها حاکی از آن است که قبل از ضربه زدن به نوجوان احتمالا سرعت خود را کم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At night, Jamb hung about at the harbor.
[ترجمه گوگل]شب، جامب در بندر آویزان بود
[ترجمه ترگمان]شب، jamb در بندر لنگر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jamb on the three lines not only that the company started to do wood line, the expression of the wood in the field of technology and superb strength.
[ترجمه گوگل]جامب بر روی سه خط نه تنها این شرکت شروع به انجام خط چوب، بیان چوب در زمینه تکنولوژی و استحکام فوق العاده کرد
[ترجمه ترگمان]تنها در سه خط، نه تنها شرکت شروع به انجام خط چوب، بیان چوب در زمینه فن آوری و قدرت عالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Learn about applying tape to refinish a door jamb in this free house remodeling video from an expert finish carpenter and experienced home inspector.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان بازسازی خانه از یک نجار متخصص و بازرس خانه با تجربه، در مورد استفاده از نوار چسب برای بازسازی دیوار درب بیاموزید
[ترجمه ترگمان]در مورد استفاده از نوار ابزار برای باز کردن یک درگاه در این خانه آزاد از یک نجار finish ماهر و بازرس داخلی باتجربه آشنا شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Outer facing of panel and narrow door jamb hairline stainless steel on all floors, hard aluminium.
[ترجمه گوگل]نمای بیرونی پانل و درب باریک استیل ضد زنگ خط مویی در تمام طبقات، آلومینیوم سخت
[ترجمه ترگمان]روبروی قاب و در باریک و تار مو از جنس فولاد ضد زنگ روی همه طبقات و آلومینیوم سخت قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the jamb - mine isn't exploited, the economic benefit will go down rapidly.
[ترجمه گوگل]اگر از این معدن بهره برداری نشود، سود اقتصادی به سرعت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]اگر این jamb - معدن مورد بهره برداری قرار نگیرد، سود اقتصادی به سرعت پایین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was held in place by a groove in the bottom of the door jamb which projected slightly for the purpose.
[ترجمه گوگل]این توسط یک شیار در پایین درب که برای این منظور کمی بیرون زده بود، در جای خود نگه داشت
[ترجمه ترگمان]این را با شیاری در ته باز کرد که کمی برای این منظور پیش بینی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستون (اسم)
slip, pile, shaft, pole, pier, column, pillar, jamb

تیر عمودی چارچوپ (اسم)
jamb

تیر بیرون امده (اسم)
jamb

زره ساق پا (اسم)
jamb, jambeau

چهار چوپ در و هر چیز دیگری (اسم)
jamb

چهار چوپ درب و هر چیز دیگری (اسم)
jamb

تخصصی

[عمران و معماری] ستون - لغاز

انگلیسی به انگلیسی

• upright section of a door frame or window frame; leg armor
a jamb is a post that forms the side part or upright of a door frame or window frame.

پیشنهاد کاربران

🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {جَم} می باشد ( حرف b سایلنت است )
دو ستون عمودی چارچوب در
One of the upright posts of a door or window frame
Lintels are the horizontal posts .

بپرس