joust

/ˈdʒaʊst//dʒaʊst/

معنی: نیزه بازی سواره، مبارزه کردن
معانی دیگر: (در مسابقات رزمی قرون وسطی) نیزه بازی سواره، (جمع) مسابقه ی نیزه بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a real or simulated fight in which two knights on horseback ride toward each other and try to unhorse each other with lances or other weapons.
مشابه: tilt

(2) تعریف: the part of a medieval tournament that consists of such fights.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: jousts, jousting, jousted
(1) تعریف: to fight a joust.
مشابه: tilt

(2) تعریف: to contend, esp. in a friendly way.

جمله های نمونه

1. The oil company jousts with Esso for lead position in UK sales.
[ترجمه گوگل]این شرکت نفتی با اسو برای موقعیت پیشرو در فروش بریتانیا رقابت می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت نفت با esso برای مقام رهبری در فروش انگلستان رقابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The minister and I have often jousted with each other.
[ترجمه گوگل]من و وزیر بارها با هم جست و خیز کرده ایم
[ترجمه ترگمان]جناب وزیر و من اغلب با هم آشتی کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Manchester United and Liverpool are jousting for position at the top of the football league.
[ترجمه گوگل]منچستریونایتد و لیورپول برای رسیدن به صدر جدول رقابت‌های لیگ برتر فوتبال تلاش می‌کنند
[ترجمه ترگمان]منچستر یونایتد و لیورپول در صدر لیگ فوتبال قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most had made for the jousting grounds to get a good seat; the rest carefully avoided Brandon's gaze.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها زمین های مسابقه را برای به دست آوردن یک صندلی خوب ساخته بودند بقیه با دقت از نگاه براندون دوری کردند
[ترجمه ترگمان]بیش ترشان را برای آماده کردن یک صندلی آماده کرده بودند؛ بقیه به دقت از نگاه براندون پرهیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Knights joust and frolic.
[ترجمه گوگل]شوالیه ها می چرخند و شادی می کنند
[ترجمه ترگمان] شوالیه ها مبارزه کردن و خوشی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use George Bush or Others and joust your way through the competition to get the vote.
[ترجمه گوگل]از جورج بوش یا دیگران استفاده کنید و راه خود را در رقابت بپیمایید تا رای بگیرید
[ترجمه ترگمان]از جورج بوش یا دیگران استفاده کنید و از طریق رقابت برای کسب رای از خود joust کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why couldn't you just come joust with us, the way the king wanted?
[ترجمه گوگل]چرا نتوانستی آنطور که پادشاه می خواست با ما همراه شوی؟
[ترجمه ترگمان]چرا تو نمی تونی با ما مبارزه کنی همونطور که پادشاه می خواست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Joust for the fate of the kingdom!
[ترجمه گوگل]برای سرنوشت پادشاهی تلاش کنید!
[ترجمه ترگمان]لعنت به سرنوشت سلطنت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You joust well, sir, I offer you another lance.
[ترجمه گوگل]شما خوب حرکت می کنید، قربان، من یک لنج دیگر به شما پیشنهاد می کنم
[ترجمه ترگمان]شما خوب joust، آقا، من یک نیزه دیگر به شما تقدیم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For I have never met my match in joust or duel.
[ترجمه گوگل]زیرا هرگز مسابقه ام را در دوئل یا دوئل ندیده ام
[ترجمه ترگمان]زیرا من هرگز با مبارزه با دوئل یا دوئل ملاقات نکرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To fight with lances; joust.
[ترجمه گوگل]برای مبارزه با لنج؛ تیراندازی
[ترجمه ترگمان]جنگیدن با نیزه و مبارزه کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a marvellous audacity about a ruler who had decided to enter the lists and joust against the elements.
[ترجمه گوگل]جسارت شگفت انگیزی در مورد حاکمی وجود داشت که تصمیم گرفته بود وارد لیست ها شود و در مقابل عناصر بجنگد
[ترجمه ترگمان]در مورد یک خط کش که تصمیم گرفته بود لیست ها و joust را علیه آلمان ها وارد کند، تهور عجیبی در کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mythology and psychology also slide together, twine and part, joust and join again.
[ترجمه گوگل]اسطوره‌شناسی و روان‌شناسی نیز با هم می‌لغزند، ریسمان و قسمت می‌کنند، می‌پیوندند و دوباره به هم می‌پیوندند
[ترجمه ترگمان]روانشناسی و روانشناسی نیز به هم می رسند، twine و part را به هم پیوند می دهند و دوباره به هم می پیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Prints of every size showing every kind of combat from medieval jousting to the latest newspaper cuttings of the Zulu War.
[ترجمه گوگل]چاپ‌هایی با هر اندازه که هر نوع نبردی را نشان می‌دهد، از بازی در قرون وسطی تا آخرین برش‌های روزنامه‌های جنگ زولو
[ترجمه ترگمان]Prints هر اندازه، هر نوع نبرد را از jousting قرون وسطی تا آخرین روزنامه جنگ زولو نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیزه بازی سواره (اسم)
joust

مبارزه کردن (فعل)
fight, combat, conflict, struggle, joust

انگلیسی به انگلیسی

• fight between knights on horseback who attempt to unseat each other with lances, tilt
compete in a joust; compete, fight, struggle
in medieval times, when two knights on horseback jousted, they fought against each other, using lances.
when two or more people joust, they compete with each other for superiority; a literary use.

پیشنهاد کاربران

بحث و جدل کردن با کسی
to compete or argue with someone=joust with
درگیر شدن، زد و خورد داشتن، برخورد

بپرس