jump for joy


از خوشی ورجه وورجه کردن

جمله های نمونه

1. I didn't expect them to jump for joy at the news .
[ترجمه گوگل]توقع نداشتم از خوشحالی از خبر بپرند
[ترجمه ترگمان]انتظار نداشتم که آن ها از شنیدن خبر خوشحال شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I didn't exactly jump for joy when I heard the news.
[ترجمه گوگل]وقتی خبر را شنیدم دقیقاً از خوشحالی نپریدم
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار رو شنیدم واقعا از خوشحالی پریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I jumped for joy.
[ترجمه گوگل]از خوشحالی پریدم
[ترجمه ترگمان]برای شادی از جا پریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I literally jumped for joy when I heard the news.
[ترجمه گوگل]با شنیدن این خبر به معنای واقعی کلمه از خوشحالی پریدم
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار شنیدم واقعا از خوشحالی پریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He jumped for joy on being told the news.
[ترجمه گوگل]او از خوشحالی از شنیدن این خبر پرید
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این خبر از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The unions should be jumping for joy after the deal they got.
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها پس از توافقی که به دست آوردند، باید از خوشحالی بپرند
[ترجمه ترگمان]پس از معامله، اتحادیه ها باید برای شادی جست وخیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here he is jumping for joy.
[ترجمه گوگل]اینجا از خوشحالی می پرد
[ترجمه ترگمان] اینجاست که داره از شادی بالا میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hadn't been exactly jumping for joy to have her here in the first place, as she knew very well.
[ترجمه گوگل]همان طور که او به خوبی می دانست، از همان ابتدا از خوشحالی از حضور او در اینجا پریده نبود
[ترجمه ترگمان]او از اینکه او را در اولین جایی که می شناخت، خوشحال نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I fairly jumped for joy.
[ترجمه گوگل]من نسبتاً از خوشحالی پریدم
[ترجمه ترگمان]من از فرط خوشحالی از جا پریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No one was jumping for joy because they'd finally got the piece they'd been searching for for years.
[ترجمه گوگل]هیچ کس از خوشحالی نمی پرید چون بالاخره قطعه ای را که سال ها دنبالش می گشتند، به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از خوشحالی بالا نیامده بود، چون بالاخره آن تکه را پیدا کرده بودند که سال ها جستجو کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If they jump for joy today hold off until they sober up again.
[ترجمه گوگل]اگر امروز از خوشحالی می پرند دست نگه دارید تا دوباره هوشیار شوند
[ترجمه ترگمان]اگر امروز برای شادی از جا می پرند تا دوباره هوشیار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was so excited about getting the job, I nearly jumped for joy.
[ترجمه گوگل]من برای گرفتن این کار بسیار هیجان زده بودم، تقریباً از خوشحالی از جا پریدم
[ترجمه ترگمان]از اینکه شغل رو بدست آوردم خیلی هیجان زده بودم نزدیک بود برای شادی از جا بپرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is, literally, a jump for joy.
[ترجمه گوگل]این به معنای واقعی کلمه یک پرش برای شادی است
[ترجمه ترگمان]این یک جهش برای لذت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those three words can make her heart jump for joy you know?
[ترجمه گوگل]این سه کلمه می تواند قلب او را از خوشحالی به لرزه درآورد می دانید؟
[ترجمه ترگمان]اون سه کلمه میتونه باعث بشه قلبش از شادی بپره، میدونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• jump up and down because one is so happy

پیشنهاد کاربران

بسیار خوشحال شدن
از خوشی بالا و پایین پریدن
از خوشحالی بال درآوردم.
خوشحالی با هیجان و پرش
از خوشحالی در پوست خود نگنجیدن
از خوشحالی به هوا پریدن . خیلی خوشحال

بپرس