junket

/ˈdʒəŋkət//ˈdʒʌŋkɪt/

معنی: سفر، سفر تفریحی، سور زدن، سفر تفریحی کردن، خوش گذرانی کردن
معانی دیگر: به سفر تجملی رفتن یا بردن، شیر نیمه دلمه شده که با شکر می خورند، سور، مهمانی، ضیافت، سفر تفریحی و پرخرج، سفر رسمی و تجملی کارمند دولت به خرج دولت (معمولا با تداعی منفی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: milk curdled with rennet, flavored, and sweetened, usu. eaten as a dessert.

(2) تعریف: an excursion, esp. one made by a public official at government expense.
مشابه: outing

(3) تعریف: a tour, esp. one made for professional purposes.
مشابه: tour

- The singer's junket included engagements in five cities.
[ترجمه گوگل] آشغال این خواننده شامل نامزدی در پنج شهر بود
[ترجمه ترگمان] این خواننده شامل engagements در پنج شهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: junkets, junketing, junketed
مشتقات: junketeer (junketer) (n.)
• : تعریف: to go on an official excursion at government expense.

جمله های نمونه

1. When she came in with the junket, the row had obviously developed.
[ترجمه گوگل]وقتی او با آشغال وارد شد، مشخصاً مشاجره ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی با the وارد شد، ردیف ردیف به طور واضح رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So we have to use junket rennet.
[ترجمه گوگل]پس باید از مایه پنیر مایه گوشتی استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید مایه پنیر junket استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On this particular junket to Xiamen he was shopping for real estate.
[ترجمه گوگل]در این آشغال مخصوص به Xiamen، او در حال خرید املاک و مستغلات بود
[ترجمه ترگمان]در این مورد خاص به Xiamen که برای املاک و مستغلات خرید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shevchenko was in Moscow yesterday, for some publicity junket.
[ترجمه گوگل]شوچنکو دیروز در مسکو بود، برای تبلیغات
[ترجمه ترگمان]دیروز Shevchenko در مسکو بود، به خاطر سرگرمی publicity
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pretend you're in a junket and answer these questions.
[ترجمه گوگل]وانمود کنید که در یک آشغال هستید و به این سوالات پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان]وانمود کن که توی a و به این سوال ها جواب می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today the bards must drink and junket.
[ترجمه گوگل]امروز باردها باید بنوشند و بنوشند
[ترجمه ترگمان]امروزه the باید مشروب بخورند و تفریح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her junket won't change many Chinese minds but It'speak volumes about her party's changing priorities.
[ترجمه گوگل]آشغال او ذهن بسیاری از چینی ها را تغییر نخواهد داد، اما این موضوع به خوبی در مورد اولویت های تغییر حزب او صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]junket او بسیاری از ذهن های مردم چین را تغییر نمی دهند، اما در مورد اولویت های تغییر حزب او صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Last week's stateside press junket for the new film was scotched after national journalists caught their planes, but for reasons unknown Godard missed his.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه روزنامه نگاران ملی هواپیماهایشان را گرفتند، رسانه های دولتی هفته گذشته برای فیلم جدید از بین رفتند، اما به دلایل نامعلومی گدار هواپیمایش را از دست داد
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته stateside press برای فیلم جدید به تعویق افتاد و پس از آن که روزنامه نگاران ملی این هواپیماها را گرفتند، به دلایل نامعلومی از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or did his wife send him on a junket?
[ترجمه گوگل]یا همسرش او را به یک آشغال فرستاده است؟
[ترجمه ترگمان]یا همسرش او را به سفر تفریحی فرستاده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Usually you do a press junket in one place, and then you go to the next one.
[ترجمه گوگل]معمولاً در یک جا یک پرس جونکت انجام می دهید و سپس به مکان بعدی می روید
[ترجمه ترگمان]معمولا شما یک junket را در یک مکان انجام می دهید و بعد به سراغ یکی دیگر می روید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are and sour pork, almond junket, shrimp omelet and Chicken in and sour sauce.
[ترجمه گوگل]آنها هستند و گوشت خوک ترش، جونکت بادام، املت میگو و مرغ در و سس ترش
[ترجمه ترگمان]این ها خوراک گوشت خوک و میگو و میگو و میگو و سس میگو و میگو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rennet is added too, which makes the milk clot and set firmly into a junket.
[ترجمه گوگل]مایه پنیر نیز به آن اضافه می شود که باعث لخته شدن شیر می شود و محکم می شود
[ترجمه ترگمان]Rennet نیز اضافه می شود، که باعث لخته شدن شیر می شود و به طور محکم به درون یک junket تنظیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The answer seems to be a lot of time spent talking-as well as the odd junket.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که پاسخ، زمان زیادی برای صحبت کردن است - و همچنین چیزهای عجیب و غریب
[ترجمه ترگمان]پاسخ به نظر می رسد زمان زیادی صرف صحبت کردن - و همچنین the عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Great business relationships are forged on golf courses, fine restaurants, and the occasional junket.
[ترجمه گوگل]روابط تجاری عالی در زمین‌های گلف، رستوران‌های خوب، و گهگاه آشغال‌ها شکل می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]روابط تجاری بزرگ در زمین های گلف، رستوران های خوب، و گاهی اوقات junket ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفر (اسم)
expedition, progress, travel, volume, book, tour, trip, journey, voyage, campaign, junket, pilgrimage, traveling, trek

سفر تفریحی (اسم)
junket

سور زدن (فعل)
junket

سفر تفریحی کردن (فعل)
junket

خوش گذرانی کردن (فعل)
riot, live in pleasure, frivol, junket

انگلیسی به انگلیسی

• pleasure trip, excursion, picnic, outing; sweetened curdled milk (eaten as a dessert); official trip paid for by the government
take a pleasure trip; host a picnic; feast; entertain; go on a government paid trip
a junket is a trip or visit made by an official or a group of officials and paid for with public money; an informal word, used showing disapproval.
junket is a sweet dessert food made with milk and rennet.

پیشنهاد کاربران

مأموریت و سفرهای دولتی همراه با بریز بپاش با پول بیت المال
junket ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: سفر دعوتی
تعریف: سفر تجاری گرانی که مخارج آن را دولت یا شرکتی خاص می پردازد
خوش گذرانی کردن

بپرس