jurisprudence

/ˌdʒʊrəˈspruːdəns//ˌdʒʊərɪsˈpruːdns/

معنی: فقه، حقوق الهی
معانی دیگر: بخش یا شاخه ی به خصوصی از علم حقوق، علم حقوق، دادیک شناسی، حقوق شناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: jurisprudential (adj.), jurisprudentially (adv.)
(1) تعریف: the philosophy or science of law.
مشابه: law

(2) تعریف: a particular system or body of laws.
مشابه: law

(3) تعریف: a department or division of law.

- criminal jurisprudence
[ترجمه گوگل] فقه کیفری
[ترجمه ترگمان] در فقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. medical jurisprudence
حقوق پزشکی،کادیک شناسی (یا حقوق شناسی) پزشکی

2. The development of fairness within our jurisprudence has not as yet caused us to depart from the adjudicative framework within which we operate.
[ترجمه گوگل]توسعه انصاف در رویه قضایی ما هنوز باعث نشده است که از چارچوب قضائی که در آن عمل می کنیم خارج شویم
[ترجمه ترگمان]توسعه عدالت در فقه ما هنوز به ما این امکان را نداده است که از چارچوب adjudicative که در آن فعالیت می کنیم، خارج شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He then cited the passage from Story, Equity Jurisprudence and made the comment to which I have already referred.
[ترجمه گوگل]وی سپس به قسمتی از داستان، عدالت فقه استناد کرد و نظری را بیان کرد که قبلاً به آن اشاره کردم
[ترجمه ترگمان]او سپس از داستان داستان، از فقه اسلامی یاد کرد و اظهار نظری کرد که قبلا به آن اشاره کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A summary of different approaches to jurisprudence and judicial decision making among developed countries.
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از رویکردهای مختلف فقهی و تصمیم گیری قضایی در کشورهای توسعه یافته
[ترجمه ترگمان]خلاصه ای از رویکردهای مختلف در حوزه قضایی و تصمیم گیری قضایی در میان کشورهای توسعه یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From the standpoint of mainstream contemporary jurisprudence the issue seems irreconcilable.
[ترجمه گوگل]از منظر فقه متداول معاصر، این مسئله آشتی ناپذیر به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه فقه معاصر، این مساله irreconcilable به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Codification is the highest contribution of jurisprudence.
[ترجمه گوگل]تدوین بالاترین سهم فقهی است
[ترجمه ترگمان]Codification بالاترین سهم فقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is an interdisciplinary subject between jurisprudence and economics.
[ترجمه گوگل]این یک موضوع بین رشته ای بین فقه و اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع بین علم حقوق و اقتصاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the argumentation of jurisprudence authority of the doctrine of privity of contract, the text gives the wide coverage to probes into the exception to privity of contract.
[ترجمه گوگل]پس از استدلال مرجع فقهی آموزه محرمیت قرارداد، متن به بررسی های گسترده در مورد استثنای محرمیت قرارداد می پردازد
[ترجمه ترگمان]پس از استدلال مرجعیت معنوی دکترین of قرارداد، این متن پوشش گسترده ای را برای تحقیق به استثنای to قرارداد فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the jurisprudence, we must first address the prohibition of abuse of rights principle of importance, followed by identifying the precision what is the abuse of rights.
[ترجمه گوگل]در فقه ابتدا باید به اصل نهی از تضییع حقوق پرداخته و سپس به تشخیص دقیق تضییع حقوق پرداخته شود
[ترجمه ترگمان]در فقه، ما باید ابتدا به ممنوعیت سو استفاده از اصول حقوقی اهمیت، و پس از آن با شناسایی دقیق آنچه که سو استفاده از حقوق است، رسیدگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Pure Jurisprudence", advocated by Kelson, is the major school in Western analytical Positivist jurisprudence.
[ترجمه گوگل]«فقه محض» مورد حمایت کلسون، مکتب اصلی در فقه پوزیتیویستی تحلیلی غرب است
[ترجمه ترگمان]\"فقه محض\" که از kelson حمایت می شود، مکتب اصلی فقه امامیه غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lectures were given on agriculture, rural economy, and medical jurisprudence.
[ترجمه گوگل]سخنرانی هایی در زمینه کشاورزی، اقتصاد روستایی و فقه پزشکی ارائه شد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی هایی در زمینه کشاورزی، اقتصاد روستایی، و علم پزشکی ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lord Morris of Borth-y-Gest also based his judgment on the nineteenth century jurisprudence.
[ترجمه گوگل]لرد موریس از Borth-y-Gest نیز قضاوت خود را بر اساس فقه قرن نوزدهم قرار داد
[ترجمه ترگمان]لرد موریس از Borth - y - gest نیز براساس قضاوت خود در مورد حقوق قرن نوزدهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This housed oriental manuscripts, many of poetry, mysticism and jurisprudence, going back to the twelfth and thirteenth centuries.
[ترجمه گوگل]این مکان نسخ خطی شرقی، بسیاری از شعر، عرفان و فقه را در خود جای داده است که به قرن دوازدهم و سیزدهم باز می گردد
[ترجمه ترگمان]این مجموعه نسخه های خطی شرقی، بسیاری از اشعار، عرفان و فقه، به قرون دوازدهم و سیزدهم باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The morality involved in trials of Chinese traditional society may intitule"judicator's ethicality", while which emphasized by occidental jurisprudence intitule"legal or judicial ethicality".
[ترجمه گوگل]اخلاقی که در محاکمه‌های جامعه سنتی چین مطرح می‌شود، ممکن است «اخلاق قاضی» را عنوان کند، در حالی که توسط فقه غربی، «اخلاق قانونی یا قضایی» را مورد تأکید قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی درگیر در محاکمه جامعه سنتی چینی ممکن است \"judicator s\" (judicator \" \")باشد، در حالی که by occidental\" intitule حقوقی یا قضایی \" را مورد تاکید قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فقه (اسم)
jurisprudence, religious jurisprudence

حقوق الهی (اسم)
jurisprudence

تخصصی

[حقوق] علم (یا فلسفه یا رشته) حقوق، رویه قضایی، فقه

انگلیسی به انگلیسی

• science of law; body of laws, legal system
jurisprudence is the study of law and the principles on which laws are based; a legal term.

پیشنهاد کاربران

دانش حقوقی، نظریه حقوقی، فلسفه حقوقی، تئوری حقوقی
علم حقوق
فقه
یک بخش از حقوق مثلا حقوقِ فلان. یا روند تصمیمات دادگاه. سیستم حقوقی. علم حقوق یا فلسفه حقوق
منبع: وبستر
فلسفه حقوق
Jurisprudence, or legal theory, is the theoretical study of the propriety of law
دانش نظری حقوق یا نظریه پردازی حقوق ( انگلیسی: Jurisprudence ) مطالعه دانش حقوق به صورت تئوریک و نظری می باشد.
jurisprudence
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Jurisprudence
🔴 the science or philosophy of law
🔴 the study of law
■ a professor of jurisprudence
دادمانی
رویه قضایی
علم حقوق
حوزۀ قضایی
[حقوق] رویّه قضایی
رویه
رویه قضایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس