keep a promise

جمله های نمونه

1. Mobutu did not keep a promise to attend the session.
[ترجمه گوگل]موبوتو به قول خود برای حضور در جلسه عمل نکرد
[ترجمه ترگمان]مبوتو قول داد که در جلسه شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She said she wanted to keep a promise to her husband that she would spend more time with the family.
[ترجمه گوگل]او گفت که می خواهد به قولی که به شوهرش داده بود وفا کند که زمان بیشتری را با خانواده سپری کند
[ترجمه ترگمان]گفت که می خواهد به شوهرش قول بدهد که وقت بیشتری را با خانواده بگذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep a promise. Find the time. Forgot a grudge.
[ترجمه گوگل]به یک قول وفا کن زمان را پیدا کنید کینه را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان] بهم قول بده زمان رو پیدا کن یه کینه یادم رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Herod had John beheaded to keep a promise.
[ترجمه گوگل]هیرودیس برای وفای به عهد، یوحنا را سر برید
[ترجمه ترگمان]Herod برای حفظ قول خود سر بریده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. May I be strenuous, energetic and persevering !May I be patient! May I be able to bear and forbear the wrongs of others! May I ever keep a promise given!
[ترجمه گوگل]باشد که سخت، پرانرژی و پشتکار باشم! ​​صبر داشته باشم! باشد که بتوانم خطاهای دیگران را تحمل کنم و تحمل کنم! باشد که من همیشه به قولی که داده ام عمل کنم!
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است من با پشت کار و استقامت و استقامت صحبت کنم؟ میتونم صبور باشم؟ ممکن است بتوانم تحمل کنم و از اشتباه ات دیگران خودداری کنم! می توانم به قولم وفا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A child might need to be prodded or compelled to keep a promise, or simply pressured to do a job well.
[ترجمه گوگل]ممکن است نیاز باشد که یک کودک تشویق شود یا مجبور شود به یک وعده عمل کند، یا به سادگی تحت فشار قرار گیرد تا یک کار را به خوبی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]یک کودک ممکن است نیاز داشته باشد که به او قول داده شود و یا مجبور شود که به راحتی کار خود را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have only ourselves to blame for the failure to keep a promise.
[ترجمه گوگل]ما فقط خودمان را در قصور وفای به عهد مقصریم
[ترجمه ترگمان]ما فقط به خاطر ناکامی در حفظ قول خود مقصر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A promise is a promise. ( made a promise and keep a promise ) .
[ترجمه گوگل]قول، قول است ( عهد کرد و عهد کرد )
[ترجمه ترگمان]قول یک وعده است (به قول خود وفا کرد و قول داد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is easier to make a promise than to keep a promise.
[ترجمه گوگل]قول دادن آسانتر از وفای به عهد است
[ترجمه ترگمان]راحت تر این است که به قول خود وفا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fulfill a promise, carry out a promise

پیشنهاد کاربران

به قول خود وفا کردن
( collocation )
پایبندی به قول
وفای به عهد
قول دادن یافاش نکردن قولی
به قولی عمل کردن

بپرس