keep away

/kip əˈweɪ//kiːp əˈweɪ/

معنی: پرهیز کردن، پرهیز کردن از

جمله های نمونه

1. People should keep away from the radioactive waste.
[ترجمه گوگل]مردم باید از زباله های رادیواکتیو دوری کنند
[ترجمه ترگمان]مردم باید از پسماند رادیواکتیوی دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Keep away from that dog, he can be vicious.
[ترجمه گوگل]از آن سگ دوری کنید، او می تواند شرور باشد
[ترجمه ترگمان]، از اون سگه دور شو اون میتونه وحشی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I signed to him to keep away, but he continued to advance.
[ترجمه گوگل]من به او امضا کردم که دور بماند، اما او به پیشروی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]من به او اشاره کردم که از اینجا دور شود، اما او همچنان به پیشروی ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You must keep away from the dog.
[ترجمه گوگل]شما باید از سگ دوری کنید
[ترجمه ترگمان]باید از سگ دور باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He warned Billy to keep away from his daughter.
[ترجمه گوگل]او به بیلی هشدار داد که از دخترش دوری کند
[ترجمه ترگمان]او به بیلی هشدار داد که از دخترش دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Keep away from the transformer.
[ترجمه گوگل]از ترانسفورماتور دور نگه دارید
[ترجمه ترگمان]از ترانسفورماتور دور بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police warned bystanders to keep away from the blazing building.
[ترجمه گوگل]پلیس به اطرافیان هشدار داد که از ساختمان شعله ور دوری کنند
[ترجمه ترگمان]پلیس به ناظران هشدار داد که از ساختمان مشتعل فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As long as you can keep away from them, you're safe.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که بتوانید از آنها دوری کنید، در امان هستید
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که بتونی ازشون فاصله بگیری، در امانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Keep away from the furnace.
[ترجمه گوگل]دور از کوره نگه دارید
[ترجمه ترگمان]از تنور دور شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's a bad man - keep away from him.
[ترجمه گوگل]او مرد بدی است - از او دوری کنید
[ترجمه ترگمان]مرد بدی است - از او دور شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'd keep away from him if I were you - he's no good.
[ترجمه گوگل]من اگر جای تو بودم از او دوری می کردم - او خوب نیست
[ترجمه ترگمان]اگر جای تو بودم از او دور می شدم - او خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Danger!Thin ice. Keep away.
[ترجمه گوگل]خطر!یخ نازک دور نگه دارید
[ترجمه ترگمان]خطر! یخ خرد برو کنار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If I were you, I'd keep away from that area at night.
[ترجمه گوگل]اگر من جای شما بودم، شب ها از آن منطقه دور می شدم
[ترجمه ترگمان]اگر جای تو بودم، شب ها از آن منطقه دور می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Keep away from the edge of the cliff.
[ترجمه گوگل]از لبه صخره فاصله بگیرید
[ترجمه ترگمان]از لبه صخره فاصله بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرهیز کردن (فعل)
abstain, keep away

پرهیز کردن از (فعل)
keep away, shun

انگلیسی به انگلیسی

• keep apart, hold at a distance, stay away from, do not come near

پیشنهاد کاربران

Keep it away
بگیرش اونور
دور نگهش دار
پس انداز پول، some money kept away in the bank
✅حریم و فاصله رو نگه داشتن
✅فاصله گرفتن از کسی
( مثلاً وقتی زنی/مردی از مردی/زنی خوش ش نمیاد و از نزدیک شدن فیزیکی اون به خودش ناراحته )
You keep away
فاصله بگیر از من
دور ایستادن
A bodyguard always keeps people away from who is protecting.
۱. دور نگهداشتن - اجازه ندادن به چیزی که نزدیک بیاد
۲. دور ماندن - نزدیک نشدن
keep apart, hold at a distance, stay away from, do not come near
نزدیک نشدن
فاصله گرفتن
دوری کردن
Keep away دوری کردن/دور شدن
Ex: sid's solitary manner kept away from making new friends
رفتار منزوی و تنها گونه Sid باعث شد که از دوست پیدا کردن دور بمونه ( نتونه دوست پیدا کنه )
دور نگه داشتن
پرهیز کردن از
دوری کردن

بپرس