kine

/kaɪn//kaɪn/

معنی: گاوان
معانی دیگر: (قدیمی) گاوها، چهارپایان

جمله های نمونه

1. If you sell the cow, you sell her milk too.
[ترجمه Asad] اگر شما گاو را بفروشید، شیر آن گاو را هم خواهید فروخت
|
[ترجمه گوگل]اگر گاو را بفروشی، شیر او را هم می‌فروشی
[ترجمه ترگمان]اگر گاو را بفروشید، شیر خود را هم بفروشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many a good cow hath a bad calf.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گاوهای خوب گوساله بدی دارند
[ترجمه ترگمان]چه گاو خوبی یک گوساله بد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cow knows not what her tail is worth until she has lost it.
[ترجمه گوگل]گاو تا زمانی که دمش را از دست ندهد نمی داند چه ارزشی دارد
[ترجمه ترگمان]گاو هم نمی داند که دمش چه ارزشی دارد تا آن را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cow that’s first up gets the first of the dew.
[ترجمه گوگل]گاوی که اول بلند می شود اولین شبنم را می گیرد
[ترجمه ترگمان]گاو اول که اول از همه از شبنم تشکیل می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many good cows have evil calves.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گاوهای خوب گوساله های بدی دارند
[ترجمه ترگمان] خیلی از گاوه ای خوب، ماهیچه شیطان دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you agree to carry the calf, they'll make you carry the cow.
[ترجمه گوگل]اگر قبول کنی که گوساله را حمل کنی، تو را مجبور می کنند که گاو را حمل کنی
[ترجمه ترگمان]اگه قبول کنی که گوساله رو حمل کنی، اونا مجبورت می کنن که گاو رو حمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You cannot sell the cow and sup the milk.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید گاو را بفروشید و شیر را بنوشید
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی گاو را بفروشی و شیر بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not all butter that the cow yields.
[ترجمه گوگل]نه تمام کره ای که گاو می دهد
[ترجمه ترگمان]نه همه کره که گاو به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There were cows grazing beside the river.
[ترجمه گوگل]در کنار رودخانه گاوهایی در حال چرا بودند
[ترجمه ترگمان]در کنار رودخانه گاوها چراگاه گاوها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's been a cow of a day.
[ترجمه گوگل]این یک گاو یک روز است
[ترجمه ترگمان]یک گاو روزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My dad spent $500 on a new coat and my mom had a cow.
[ترجمه گوگل]پدرم 500 دلار خرج یک کت جدید کرد و مادرم یک گاو داشت
[ترجمه ترگمان]بابام ۵۰۰ دلار خرج لباس نو کرده بود و مامانم هم یه گاو داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The farmer herded the cows into the cowshed.
[ترجمه گوگل]کشاورز گاوها را به داخل گاوخانه برد
[ترجمه ترگمان]کشاورز گاو گاو را به گاو دانی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We watched the cow suckling her calves.
[ترجمه گوگل]ما گاو را در حال شیر دادن به گوساله هایش تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]دیدیم که گاو گوساله بچه اش را بغل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cowboys do a roundup of cows.
[ترجمه گوگل]کابوی ها یک جمع بندی از گاوها انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]! همینه که باعث جمع کردن گاوها میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A dairy cow needs to produce a calf each year.
[ترجمه گوگل]یک گاو شیری باید هر سال یک گوساله تولید کند
[ترجمه ترگمان]یک گاو شیرده باید هر ساله یک گوساله تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاوان (اسم)
kine

تخصصی

[سینما] حرکت

انگلیسی به انگلیسی

• tamed bovine animals as a group not taking into account sex or age; cattle or cows

پیشنهاد کاربران

بپرس