know of

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to be aware of; have heard about.

- I know of a place we can hide.
[ترجمه گوگل] من جایی را می شناسم که می توانیم پنهان شویم
[ترجمه ترگمان] یه جایی رو می شناسم که میتونیم قایم بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

I know him او را می شناسم، دیدمش، آشنا هستم باهاش
I know about him در موردش شنیدم ( از یک نفر دیگر ) که مثلا اینطوریه، اونطوریه،
I know of him یعنی تا حدی می شناسند که فقط اسمش به گوشم خورده، اسمش آشنا میاد
...
[مشاهده متن کامل]

I know of three people who would like to transfer to another location
شنیدم که سه نفر میخانه نقل مکان کنند، یه جای دیگری بروند.
عاشق کلمه
سعید امدادی
09127772125

شناختن
دانستن
درباره چیزی یا کسی شنیدن
شنیدم دربارش اما ندیدمش ( مثلا مهدی رو )
I know of he
سراغ داشتن.
آگاه/مطلع/خبردار بودن از، آگاهی/اطلاع/خبر داشتن از

بپرس