looking for


معنی: منتظر

جمله های نمونه

1. I was not looking for my dreams to interpret my life, but rather for my life to interpret my dreams.
[ترجمه کیان] من دنبال رویاهام نبودم که زندگیم رو تفسیر کنم، اما این زندگی بود که ترجیح داد آن را برام تفسیر کند
|
[ترجمه گوگل]من به دنبال رویاهایم نبودم تا زندگی ام را تعبیر کنم، بلکه به دنبال این بودم که زندگی ام تعبیر خواب هایم باشد
[ترجمه ترگمان]من دنبال رویاهام نبودم که زندگیم رو تفسیر کنم، اما ترجیح دادم زندگیم رو تفسیر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was chipping away at the rocks, looking for fossils.
[ترجمه Barbara] او سنگ ها را از هم میشکافت و به دنبال فسیل ها بود ( میخواست فسیل پیدا کند )
|
[ترجمه گوگل]او در حال خرد کردن سنگ ها بود و به دنبال فسیل می گشت
[ترجمه ترگمان]او به سنگ ها چنگ زده بود و به دنبال فسیل ها می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Everyone was down on hands and knees looking for the ring.
[ترجمه گوگل]همه روی دست و زانو به دنبال حلقه بودند
[ترجمه ترگمان]همه روی دست ها و زانو بودند و به دنبال حلقه می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had been scouring the papers for weeks, looking for a job.
[ترجمه گوگل]او هفته ها بود که کاغذها را جست و جو می کرد و دنبال کار می گشت
[ترجمه ترگمان]هفته ها بود که کاغذها را زیر و رو می کرد و دنبال کار می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He tramped the streets looking for work.
[ترجمه گوگل]او به دنبال کار در خیابان ها قدم زد
[ترجمه ترگمان]در خیابان ها راه می رفت و دنبال کار می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. City planners are looking for ways to ease traffic.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان شهری به دنبال راه هایی برای کاهش ترافیک هستند
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزان شهر به دنبال راه هایی برای تسهیل ترافیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only the children know what they are looking for.
[ترجمه گوگل]فقط بچه ها می دانند که به دنبال چه هستند
[ترجمه ترگمان]فقط بچه ها می دونن که دنبال چی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He went to the island looking for treasure.
[ترجمه گوگل]او به دنبال گنج به جزیره رفت
[ترجمه ترگمان]به جزیره دنبال گنج رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is looking for a permanent place to stay.
[ترجمه گوگل]او به دنبال یک مکان دائمی برای اقامت است
[ترجمه ترگمان]اون دنبال یه جای دائمی برای موندن میگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Police are looking for a sex pest who is frightening late-night travellers.
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال یک آفت جنسی است که مسافران اواخر شب را می ترساند
[ترجمه ترگمان]پلیس به دنبال یک آفت سکس است که مسافران دیروقت شب را می ترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Farmers are deserting their fields and coming here looking for jobs.
[ترجمه گوگل]کشاورزان مزارع خود را ترک می کنند و به دنبال شغل به اینجا می آیند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در حال ترک زمین هایشان هستند و به دنبال شغل می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He picked over the tomatoes, looking for the ripest ones.
[ترجمه گوگل]او گوجه فرنگی ها را چید و به دنبال رسیده ترین آنها بود
[ترجمه ترگمان]او گوجه فرنگی را برداشت و به دنبال the گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am looking for the missing glass-shoes who has picked it up.
[ترجمه گوگل]من به دنبال کفش شیشه ای گم شده هستم که آن را برداشته است
[ترجمه ترگمان]من دنبال یه جفت کفش گم شده می گردم که اونو انتخاب کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Which book are you looking for?
[ترجمه گوگل]دنبال کدام کتاب هستید؟
[ترجمه ترگمان]دنبال کدوم کتاب می گردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منتظر (صفت)
expecting, waiting, looking for

انگلیسی به انگلیسی

• searching for, seeking

پیشنهاد کاربران

Looking for =Searching for
دنبال چیزی گشتن ، جستجو کردن
Looking into ( البته اگر به معنی جستجوکردن و تحقیق کردن باشه )
دنبالِ چیزی بودن
دنبالِ چیزی گشتن
در جست و جویِ
لوکینگ فور یعنی در جست و جوی
به دنبال چیزی گشتن
در طلب چیزی بودن
جست و جو کردن
looking for = searching for
در جستجوی
به دنبال برق گشتن
انگار برای آبی نداری ولی داری، !
یک فعل مرکب است یعنی :
Verb perpositon
به معنی جستجو کردن ، دنبال چیزی گشتن .
مثال l 'm looking for the encyclopedia astronomy booking town library
من دنبال دایره المعارف نجوم در کتابخانه شهرک می گردم یا جستجو می کنم
دنبال چیزی گشتن
جستجو کردن
مواظب بودن

منتظر
به دنبال گشتن چیزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس