low ball


برای جلب مشتری هزینه را کم برآورد کردن و بعدا دبه کردن، (برای جلب مشتری) در باغ سبز نشان دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a form of draw poker in which the player holding the lowest-scoring hand wins.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lowballs, lowballing, lowballed
مشتقات: low-balling (n.)
(1) تعریف: to give (someone) a deliberately understated price without intending to honor it.

(2) تعریف: to understate (a price) in this way.

جمله های نمونه

1. Lots of them-29m by the low-ball official census, with 2m more coming in each year.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از آنها - 29 میلیون نفر بر اساس سرشماری رسمی کم توپ، با 2 میلیون نفر بیشتر در هر سال
[ترجمه ترگمان]این شهرک در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی، ۲۹ نفر جمعیت داشته است که این تعداد در هر سال ۲ میلیون نفر بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The report from Reuters news service said Apple was only getting low-ball offers from possible suitors.
[ترجمه گوگل]در گزارش سرویس خبری رویترز آمده است که اپل فقط از خواستگاران احتمالی پیشنهادات کم‌توجهی دریافت می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش از سوی سرویس خبری رویترز اعلام کرد که اپل تنها از خواستگاران احتمالی محروم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A few blocks west, the owner of a card room watches two customers quietly play low-ball poker.
[ترجمه گوگل]در چند بلوک غرب، صاحب اتاق کارتی دو مشتری را تماشا می کند که بی سر و صدا پوکر کم توپ بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]چند خیابان پایین تر از غرب، صاحب یک اتاق کارت، دو مشتری را که به آرامی پوکر بازی می کنند، نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So employers feel they can get away with lowball offers.
[ترجمه گوگل]بنابراین کارفرمایان احساس می‌کنند که می‌توانند با پیشنهادات کم‌بالا کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]بنابراین کارفرمایان احساس می کنند که می توانند با پیشنهادها lowball کنار بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Make a lowball offer and, again, you'll leave plenty of room for appreciation.
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد lowball بدهید و باز هم جای زیادی برای قدردانی باقی خواهید گذاشت
[ترجمه ترگمان]یه پیشنهاد بهم بده و دوباره، یه عالمه اتاق برای قدردانی جا میذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Where can I watch Lowball movie online free full stream?
[ترجمه گوگل]از کجا می توانم فیلم Lowball را بصورت پخش آنلاین رایگان تماشا کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا می توانم فیلم Lowball را بصورت آنلاین تماشا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People are going to lowball the owner on price even if they do get a buyer.
[ترجمه گوگل]مردم حتی اگر خریدار داشته باشند، قیمت مالک را پایین می آورند
[ترجمه ترگمان]مردم حتی اگر خریدار را به دست آورند، قیمت خود را به قیمت می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. JPMorgan Chase made a lowball offer for WaMu soon after buying Bear Stearns, but was rebuffed.
[ترجمه گوگل]JPMorgan Chase بلافاصله پس از خرید Bear Stearns پیشنهاد lowball را برای WaMu ارائه کرد، اما رد شد
[ترجمه ترگمان]چیس و چیس به زودی بعد از خریدن قایق خرس، یک پیشنهاد lowball به او دادند، اما رد و بدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Overall, February's weakness could have been driven by bad weather, deals canceled over lowball appraisals and a higher number of distress sales, according to the National Association of Realtors.
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش انجمن ملی مشاوران املاک، به طور کلی، ضعف ماه فوریه می‌تواند ناشی از آب و هوای بد، لغو معاملات به دلیل ارزیابی‌های کم‌بالا و تعداد بیشتر فروش‌های پرخطر باشد
[ترجمه ترگمان]به گفته انجمن ملی of، به طور کلی، ضعف فوریه ممکن است ناشی از آب و هوای بد باشد، معاملات در مورد ارزیابی lowball و تعداد بالاتر فروش اضطراب لغو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But acceptance skyrocketed to 75 percent for those players who took 10 minutes to fill out a questionnaire after receiving the lowball offer.
[ترجمه گوگل]اما میزان پذیرش برای آن دسته از بازیکنانی که 10 دقیقه برای پر کردن پرسشنامه پس از دریافت پیشنهاد lowball صرف کردند، به 75 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]اما پذیرش تا ۷۵ درصد برای آن بازیکنان که ۱۰ دقیقه طول کشید تا یک پرسشنامه پس از دریافت پیشنهاد lowball تکمیل شود، بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is different; it looks more like the Groupon hybrid of commerce and advertising, lowball commerce as advertising.
[ترجمه گوگل]این متفاوت است؛ به نظر می رسد بیشتر شبیه ترکیب گروپون تجارت و تبلیغات است، تجارت lowball به عنوان تبلیغات
[ترجمه ترگمان]این امر متفاوت است؛ بیشتر شبیه به گروه Groupon از تجارت و تبلیغات، تجارت الکترونیک به عنوان تبلیغات به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So if there's any truth to the rumor, my advice to the powers that be (or more accurately will be in a couple of months) is to think hard –you really, really don't want to lowball this.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر حقیقتی در این شایعه وجود داشته باشد، توصیه من به قدرت‌ها (یا به‌طور دقیق‌تر در چند ماه آینده) این است که سخت فکر کنند - شما واقعاً، واقعاً نمی‌خواهید این موضوع را کمرنگ کنید
[ترجمه ترگمان]پس اگر هیچ حقیقتی در این شایعه وجود داشته باشد، توصیه من به قدرتی که (یا دقیق تر در چند ماه)خواهد بود)این است که به سختی فکر کنید - شما واقعا نمی خواهید این کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The current inflation rate of 1%, just below a three-year high hit over the summer, is likely a lowball estimate given China's problems compiling accurate official data.
[ترجمه گوگل]نرخ تورم فعلی 1 درصد، درست کمتر از بالاترین رکورد سه ساله در تابستان، احتمالاً با توجه به مشکلات چین در جمع آوری داده های رسمی دقیق، یک تخمین پایین است
[ترجمه ترگمان]نرخ تورم فعلی ۱ درصد، درست زیر یک ضربه سه ساله در سراسر تابستان، احتمالا یک تخمین محافظه کارانه از مشکلات چین برای ایجاد داده های رسمی دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What if you really want a job, but the employer makes you a lowball offer?
[ترجمه گوگل]اگر واقعاً شغلی می‌خواهید، اما کارفرما به شما پیشنهادی می‌دهد چه؟
[ترجمه ترگمان]چه می شود اگر شما واقعا یک شغل می خواهید، اما کارفرما به شما پیشنهاد lowball می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

زیر حدِ چیزی
توی سر مال زدن
زیرِ قیمت
دست پایین
low ball
برای جلب مشتری هزینه را کم برآورد کردن و بعدا دبه کردن، ( برای جلب مشتری ) در باغ سبز نشاندادن
خودمونی ) تو سر مال زدن، Make a deliberately low estimate - Underestimate تخمین کم ، کم تخمین زدن پیشنهاد غیرمنصفانه دادن

بپرس