lump sum

/ˈləmpˈsəm//lʌmpsʌm/

مبلغ سرجمع، مبلغ قلم، مبلغ یکجا، مبلغی که به صورت یکجا پرداخت شود، پول قلم، پولی که یک جا پرداخت شود، سر جمع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sum of money, esp. a total amount, that is paid at one time rather than in installments.

جمله های نمونه

1. Her divorce settlement included a lump sum of $2 million.
[ترجمه گوگل]توافق طلاق او شامل مبلغی مقطوع 2 میلیون دلار بود
[ترجمه ترگمان]توافق طلاق او شامل مجموع ۲ میلیون دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My wife would receive a guaranteed lump sum in the event of my death.
[ترجمه گوگل]همسرم در صورت فوت من مبلغی مقطوع تضمینی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]همسرم در صورت مرگ من مبلغ گزافی را دریافت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The award will consist of a lump sum to a maximum value of $5000.
[ترجمه گوگل]این جایزه شامل مبلغ یکجا تا حداکثر 5000 دلار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این جایزه شامل یک مجموع lump تا حداکثر قیمت ۵۰۰۰ دلار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When you retire you'll get a lump sum of £80,000.
[ترجمه گوگل]زمانی که بازنشسته می شوید، مبلغ یکجا 80000 پوند دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]زمانی که بازنشسته می شوید مبلغ کلی ۸۰،۰۰۰ پوند را دریافت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A pension is often commutable into a lump sum.
[ترجمه گوگل]حقوق بازنشستگی اغلب به مبلغ یکجا تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]حقوق بازنشستگی معمولا به مبلغ زیادی تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He commuted his pension for a lump sum.
[ترجمه گوگل]او حقوق بازنشستگی خود را با یک مبلغ مقطوع کاهش داد
[ترجمه ترگمان]او مقرری خود را به مبلغ هنگفتی تقلیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your pension plan provides a cash lump sum at retirement.
[ترجمه گوگل]طرح بازنشستگی شما یک مبلغ نقدی را در زمان بازنشستگی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه بازنشستگی شما مبلغی پول نقد در اختیار شما قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He commuted his pension into a lump sum.
[ترجمه گوگل]او مستمری خود را به مبلغ یکجا تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]او مقرری خود را به مبلغ هنگفتی تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was given a lump sum when she retired.
[ترجمه گوگل]زمانی که بازنشسته شد به او مبلغی مقطوع دادند
[ترجمه ترگمان]وقتی بازنشست شد یه مقدار پول داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The average partner received a lump sum of $ 8 million from the sale.
[ترجمه گوگل]شریک متوسط ​​مبلغ 8 میلیون دلار از فروش دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]میانگین شریک ۸ میلیون دلار از فروش دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A lump sum would be paid to a trade association or similar body.
[ترجمه گوگل]مبلغی مقطوع به انجمن صنفی یا ارگان مشابه پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]مقداری پول به یک اتحادیه تجاری یا بدن مشابه پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A higher interest rate will allow a smaller lump sum and lower annual deposits.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره بالاتر باعث می شود مبلغ یکجا کمتر و سپرده های سالانه کمتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نرخ بهره بالاتر باعث خواهد شد که جمع کوچک تر و سپرده های سالیانه کمتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is also possible to pay a lump sum premium to an insurance company which will pay out to the amount insured.
[ترجمه گوگل]همچنین امکان پرداخت حق بیمه یکجا به یک شرکت بیمه وجود دارد که به مبلغ بیمه شده پرداخت می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین این امکان وجود دارد که یک حق بیمه را به یک شرکت بیمه پرداخت کند که به مبلغ بیمه پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A pension loan takes advantage of the cash lump sum your pension plan will provide at retirement.
[ترجمه گوگل]وام بازنشستگی از مبلغ نقدی که طرح بازنشستگی شما در زمان بازنشستگی ارائه می دهد، بهره می برد
[ترجمه ترگمان]یک وام بازنشستگی از مجموع پول نقد که برنامه بازنشستگی شما برای بازنشستگی فراهم می کند بهره می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] یک جا

انگلیسی به انگلیسی

• total sum, inclusive total, comprehensive sum
a lump sum is a large amount of money that is given or received all at once.

پیشنهاد کاربران

قیمت ثابت ( قیمت مقطوع )
Fixed Price
مبلغ مقطوع
مبلغ درشت به صورت یکجا
( مثلا برای دیه یا بعد از بازنشستگی که دولت میده یا برای مالیات )
نقد
An amount of money that is paid at one time and not on separate occasions.

بپرس