labelling


بازرگانى : برچسب زنى

جمله های نمونه

1. States differ in standards for products and the labelling thereof.
[ترجمه گوگل]ایالات در استانداردهای محصولات و برچسب گذاری آنها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]کشورها در استانداردهای محصولات و برچسب زدن آن تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Consumer groups are demanding greater consistency in the labelling of food products.
[ترجمه گوگل]گروه های مصرف کننده خواستار ثبات بیشتر در برچسب گذاری محصولات غذایی هستند
[ترجمه ترگمان]گروه های مصرف کننده نیاز به سازگاری بیشتر در برچسب زدن محصولات غذایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thanks to a new EU directive, insecticide labelling will be more specific.
[ترجمه گوگل]به لطف دستورالعمل جدید اتحادیه اروپا، برچسب گذاری حشره کش ها خاص تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به دستور جدید اتحادیه اروپا، برچسب زدن حشره کش خاص خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government is cracking down on misleading food labelling.
[ترجمه گوگل]دولت در حال مقابله با برچسب های گمراه کننده مواد غذایی است
[ترجمه ترگمان]دولت بر روی برچسب گذاری مواد غذایی گمراه کننده سختگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some food labelling practices really get my back up.
[ترجمه گوگل]برخی از روش‌های برچسب‌گذاری مواد غذایی واقعاً به من کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]بعضی از شیوه های برچسب زدن غذا واقعا مرا به خود مشغول می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the conference succeeds in labelling slave trafficking a crime against humanity, demands for compensation will surely follow.
[ترجمه گوگل]اگر کنفرانس موفق شود قاچاق برده را جنایت علیه بشریت بداند، قطعاً مطالبات غرامت به دنبال خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر این کنفرانس موفق به برچسب زدن به جرم قاچاق برده علیه بشریت شود، تقاضا برای غرامت به طور حتم پی گیری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The labelling index was calculated as the ratio of Ki-6positive to negative cells per crypt.
[ترجمه گوگل]شاخص برچسب زدن به عنوان نسبت سلول های Ki-6 مثبت به منفی در هر کریپت محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]شاخص برچسب گذاری به صورت نسبت کی - ۶ مثبت به سلول های منفی در هر دخمه محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The position of peak labelling was deeper in the antral crypts at position 61 compared with position 26 in body mucosa.
[ترجمه گوگل]موقعیت برچسب گذاری پیک در کریپت های آنترال در موقعیت 61 در مقایسه با موقعیت 26 در مخاط بدن عمیق تر بود
[ترجمه ترگمان]موقعیت برچسب پیک در the antral در موقعیت ۶۱ عمیق تر بود در مقایسه با موقعیت ۲۶ در مخاط بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nutrition labelling is also fully discussed in Chapter 4 and is thus described but briefly here.
[ترجمه گوگل]برچسب گذاری تغذیه نیز به طور کامل در فصل 4 مورد بحث قرار گرفته است و بنابراین به طور خلاصه در اینجا توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]برچسب تغذیه نیز در فصل ۴ به طور کامل مورد بحث قرار گرفته است و بدین ترتیب در اینجا توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some manufacturers see the current labelling regulations as licence to mislead shoppers.
[ترجمه گوگل]برخی از تولیدکنندگان قوانین برچسب گذاری فعلی را مجوزی برای گمراه کردن خریداران می دانند
[ترجمه ترگمان]برخی از تولید کنندگان مقررات برچسب زدن فعلی را به عنوان مجوز برای گمراه کردن خریداران می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Labelling is acknowledged as a complex process involving social norms and values.
[ترجمه گوگل]برچسب‌گذاری به عنوان یک فرآیند پیچیده که شامل هنجارها و ارزش‌های اجتماعی است، پذیرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]Labelling به عنوان یک فرآیند پیچیده شامل هنجارهای اجتماعی و ارزش ها شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new directive covers classification, packaging and labelling and seeks to introduce Community-wide rules on notification of production or importation.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل جدید طبقه بندی، بسته بندی و برچسب گذاری را پوشش می دهد و به دنبال ارائه قوانینی در سطح جامعه در مورد اطلاع رسانی تولید یا واردات است
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل جدید طبقه بندی، بسته بندی و برچسب گذاری را پوشش می دهد و به دنبال معرفی قوانین گسترده در زمینه اطلاع رسانی تولید یا واردات می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Much depends on the social function of labelling criminal offences, and on the particular labels chosen.
[ترجمه گوگل]تا حد زیادی به کارکرد اجتماعی برچسب زدن به جرایم جنایی و به برچسب های خاص انتخاب شده بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها به نقش اجتماعی برچسب زدن جرائم جنایی و بر روی برچسب های خاصی که انتخاب شده اند بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The labelling of the terminal variables I i and I o in figure 2 conforms with this convention.
[ترجمه گوگل]برچسب گذاری متغیرهای پایانی I i و I o در شکل 2 با این قرارداد مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]برچسب گذاری متغیرهای پایانه I و I در شکل ۲ با این کنوانسیون مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] نشان کردن
[نساجی] علامت زدن - نشانه گذاری - برچسب زدن

انگلیسی به انگلیسی

• act of affixing labels to something, tagging; classifying, naming

پیشنهاد کاربران

انگ زنی
برچسب گذاری، برچسب زنی، نام گذاری، لقب دهی، عنوان گذاری

بپرس