laic

/ˈleɪɪk//ˈleɪɪk/

معنی: شخص که علم خاصی را نداند، عرفی، وابسته بشخص دنیوی وغیر روحانی
معانی دیگر: دنیوی، غیرمعمم، غیرکشیش (در مقابل: روحانی)، غیر روحانی، وابسته به غیرکشیشان (laical هم می گویند)، عامی، غیر فنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the laity; lay; secular.
مشابه: lay, secular
اسم ( noun )
مشتقات: laically (adv.)
• : تعریف: a layman.
مشابه: secular

جمله های نمونه

1. But to us these are laic for more is to mix model.
[ترجمه گوگل]اما برای ما اینها برای بیشتر ترکیب مدل هستند
[ترجمه ترگمان]اما برای ما این ها laic های بیشتری برای ترکیب مدل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Laic times is the peak that the history develops, after historical change experienced this level, arrive with respect to can new reply original period, such go round and round, circulate unceasingly.
[ترجمه گوگل]زمان لائیک اوج است که تاریخ توسعه می یابد، پس از تغییر تاریخی تجربه این سطح، می رسد با توجه به می تواند پاسخ جدید دوره اصلی، مانند دور و بر، گردش بی وقفه
[ترجمه ترگمان]زمان اوج است که تاریخ پس از تغییرات تاریخی که این سطح را تجربه می کند توسعه می یابد، با توجه به یک دوره جدید پاسخ جدید، مانند دور و برگشت، پیوسته به گردش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Laic regard as with what pass " trash " .
[ترجمه گوگل]نظر لایک به عنوان با چه عبور "سطل زباله"
[ترجمه ترگمان]در مورد آنچه که \"آشغال\" می گذرد، توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Set his collar in laic rather than clerical position.
[ترجمه گوگل]یقه او را به جای روحانی در موقعیت لائیک قرار دهید
[ترجمه ترگمان]یقه او را به جای یک مقام کشیشی تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Presumably laic it is laic, because like ask for help when anything crops up, the likelihood is.
[ترجمه گوگل]احتمالاً لائیک است، زیرا مانند درخواست کمک وقتی چیزی ظاهر می شود، احتمال آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]احتمالا \"laic\" (laic)است، چون مانند درخواست کمک در زمانی که هر چیزی بالا می رود، این احتمال وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am clearer know, it is for the most part common laic.
[ترجمه گوگل]واضح‌تر می‌دانم که در بیشتر موارد لایک رایج است
[ترجمه ترگمان]واضح تر از این می دونم، این بیشتر از همه laic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wisdom person reply : This is wisdom person with laic difference, if you also think you are become wisdom person, answer this question with respect to oneself !
[ترجمه گوگل]پاسخ شخص دانا: این فرد خردمند با تفاوت لایک است، اگر شما هم فکر می کنید که فردی خردمند شده اید، با احترام به خود به این سوال پاسخ دهید!
[ترجمه ترگمان]فردی که عقل خود را از دست می دهد، پاسخ می دهد: اگر شما هم فکر می کنید که فرد دانایی هستید، این سوال را با احترام به خود جواب دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Goddess in the moon gives me a book from heaven in those days, be lost by me between every, from now on laic break up turn over a book to know when to blow where rained.
[ترجمه گوگل]الهه در ماه کتابی از بهشت ​​در آن روزها به من می دهد، بین هر روز از دست من گم شو، از این به بعد کتابی را ورق بزن تا بدانم چه زمانی باید در جایی که باران می بارد باد کنم
[ترجمه ترگمان]الهه ماه در این روزگار یک کتاب از آسمان به من می دهد، از حالا به بعد، از حالا به بعد، از حالا به بعد، از یک کتاب به من بگو که کی باران می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Above all, I most of self-identity is Ma Yunchao gives laic decision-making ability.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، من بیشتر از هویت خود است که ما یونچائو توانایی تصمیم گیری لایک می دهد
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه اینکه، من بیش ترین هویت خود را به دست می آورم که مادر Yunchao توانایی تصمیم گیری را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخص که علم خاصی را نداند (اسم)
laic

عرفی (صفت)
common, civil, secular, traditional, laic, temporal

وابسته به شخص دنیوی و غیر روحانی (صفت)
laic

انگلیسی به انگلیسی

• layperson, person who is not a clergyman
secular, not of the church; pertaining to the laity

پیشنهاد کاربران

بپرس