lam

/ˈlæm//læm/

معنی: فرار، فرار کردن، زدن
معانی دیگر: مخفف: (انجیل) کتاب مراثی، (قدیمی - خودمانی) زدن، کوفتن، گریختن، به چاک زدن، (امریکا - خودمانی)، فرار ناگهانی (به ویژه از زندان)، گریز، فرار کردن گریختن، (خودمانی) فرار کردن گریختن، فرار، زدن

جمله های نمونه

1. let's lam out of here!
بیا از این جا جیم شویم !

2. to lam into somebody
کسی را کتک زدن یا فحش دادن

3. on the lam
در حال فرار (به ویژه از دست پلیس)،فراری

4. take it on the lam
فرار کردن،به چاک زدن

5. he has been on the lam for two years
دو سال است که فراری است.

6. he took it on the lam during a prison riot
هنگام شورش در زندان زد به چاک.

7. Brenner was recaptured after three weeks on the lam.
[ترجمه گوگل]برنر پس از سه هفته در لام دوباره دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]برنر بعد از سه هفته بعد از نیمه شب دوباره دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was recaptured after four months on the lam.
[ترجمه حسین کتابدار] او پس از چهار ماه فرار، دوباره دستگیر شد
|
[ترجمه گوگل]او پس از چهار ماه در لام دوباره دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]بعد از چهار ماه متوالی، دوباره دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was on the lam for seven years.
[ترجمه حسین کتابدار] او هفت سال از دست پلیس فراری بود.
|
[ترجمه گوگل]او هفت سال در لام بود
[ترجمه ترگمان]هفت سال فراری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The robbers were on the lam for several days before they were caught.
[ترجمه حسین کتابدار] سارقان، پیش از دستگیر شدن، چندین روز در حال فرار از دست پلیس بودند.
|
[ترجمه گوگل]سارقان چند روز قبل از دستگیری در لام بودند
[ترجمه ترگمان]دزدها به مدت چند روز قبل از اینکه دستگیر شوند، در خفا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. HC Lam. Management of diabetic dyslipidemia. Taiwan Med J 2004; 47:157 -
[ترجمه گوگل]اچ سی لام مدیریت دیس لیپیدمی دیابتی Taiwan Med J 2004; 47:157 -
[ترجمه ترگمان]HC لام مدیریت دیابت مبتلا به دیابت Taiwan Med J ۲۰۰۴؛ ۴۷: ۱۵۷ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ziziphus mauritiana Lam mature leaves were applied with different antitranspirants to observe their photosynthetic parameters.
[ترجمه گوگل]برگ های بالغ Ziziphus mauritiana Lam با ضد تعرق های مختلف برای مشاهده پارامترهای فتوسنتزی آنها استفاده شد
[ترجمه ترگمان]Ziziphus mauritiana لم کامل با antitranspirants مختلف برای مشاهده پارامترهای فتوسنتزی بکار برده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Distribution: Tai Lam Chung, So Kwun Wat, Castle Peak, Lantau. Hainan, Guangdong; Indochina peninsula, Malaysia.
[ترجمه گوگل]توزیع: تای لام چونگ، سو کوون وات، قله قلعه، لانتائو هاینان، گوانگدونگ؛ شبه جزیره هندوچین، مالزی
[ترجمه ترگمان]مناطق توزیع: تای Lam چونگ، So وات، قلعه پیک، Lantau هاینان، هند، هندوچین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lam, who was also the firm's Beijing managing partner, practices in all areas of contentious and non-contentious IP, with a particular emphasis on consumer electronics and telecommunications.
[ترجمه زباری] در این جمله lam اسم شخصه و جیم زدن نیست.
|
[ترجمه گوگل]لام، که شریک مدیریت پکن این شرکت نیز بود، در تمام زمینه‌های IP بحث‌انگیز و غیر مناقشه‌آمیز، با تأکید ویژه بر لوازم الکترونیکی مصرفی و مخابرات، تمرین می‌کند
[ترجمه ترگمان]لم، که هم کار مدیریت پکن نیز بود، در تمامی زمینه های IP contentious و non، با تاکید خاص بر الکترونیک و مخابرات مصرف کننده عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Popular realizations of MPI standard are CHIMP and LAM and so on.
[ترجمه زباری] در اینجا LAM نوعی استاندارده و جیم زدن نیست
|
[ترجمه گوگل]تحقق محبوب استاندارد MPI عبارتند از CHIMP و LAM و غیره
[ترجمه ترگمان]تحقق مردمی استاندارد MPI CHIMP و LAM و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرار (اسم)
defection, breakaway, escape, getaway, hideaway, guy, bolter, runaway, fugitive, defector, deserter, escapement, desertion, scape, flyaway, lam

فرار کردن (فعل)
abscond, escape, elope, flee, throw off, stampede, scape, scram, lam, scarper, skedaddle

زدن (فعل)
cut off, cut, attain, get, strike, stroke, hit, play, touch, bop, lop, sound, haze, amputate, beat, slap, put on, tie, fly, clobber, slat, belt, whack, drub, mallet, chap, throb, imprint, knock, pummel, bruise, pulsate, spray, bunt, pop, frap, smite, nail, clout, poke, ding, shoot, pound, inject, lam, thwack, snip

انگلیسی به انگلیسی

• sudden flight, quick escape (american and canadian slang)
hit; whip; beat; flee, escape
lam? is cloth that has threads of gold or silver woven into it, which make it sparkle.
to lam someone or something or to lam into someone or something means to hit them very hard; an informal word.
lam? is cloth that has threads of gold or silver woven into it, which make it sparkle.
lam? is cloth that has threads of gold or silver woven into it, which make it sparkle.
book of the old testament traditionally ascribed to the prophet jeremiah (biblical)

پیشنهاد کاربران

on the lam
escaping, especially from the police
فرار، بویژه از دست پلیس
The robbers were on the lam for several days before they were caught
The moment they leave the hotel they are on the lam, in a foreign country, without any way to get home
...
[مشاهده متن کامل]

Only, she's robbing banks, and on the lam

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lam
LAM
اسکیل لب دانشجویان علوم آزمایشگاهی ، آزمایشگاه تشخیص طبی
لام SLIDE ، LAM
لام یک صفحه شیشه ای کوچک به شکل مستطیل و معمولا دارای ابعاد ۲۶ تا ۷۶ میلی متر
و ضخامت 1میلی متر است.
در بخش خون شناسی قطره ای از نمونه خون فرد را روی لام پخش می کنند، بعداز اینکه مراحل رنگ آمیزی روی لامِ حاوی خون انجام شد، لام را زیر میکروسکوپ مورد بررسی قرار می دهند
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• http://s2.picofile.com/file/7651577632/SLIDEPLAIN.jpg

بپرس