landless

/ˈlændləs//ˈlændləs/

بی زمین، فاقد زمین، فاقد زمین a landless farmer کشاورز بیزمین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: landlessness (n.)
• : تعریف: not owning or having any land.

جمله های نمونه

1. a landless farmer
کشاورز بی زمین

2. the assignment of land to landless farmers
تقسیم زمین میان کشاورزان بی زمین

3. This project is designed to help landless people.
[ترجمه گوگل]این پروژه برای کمک به افراد بی زمین طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای کمک به افراد بدون زمین طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Worst hit are the hundreds of thousands of landless plantation workers, whose livelihood has disappeared.
[ترجمه گوگل]بدترین ضربه را صدها هزار کارگر مزارع بی زمین می بینند که معیشت آنها ناپدید شده است
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن صدها هزار کارگر زمین بدون زمین هستند که معاش آن ها ناپدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rising number of landless and marginal farmers poses a serious challenge.
[ترجمه گوگل]افزایش تعداد کشاورزان بی زمین و حاشیه ای یک چالش جدی است
[ترجمه ترگمان]تعداد افراد بدون زمین و کشاورزان حاشیه ای یک چالش جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No landless peasants or laid-off workers are using their meager savings to buy sophisticated guns and enter into a career of crime.
[ترجمه گوگل]هیچ دهقان بی زمین یا کارگر اخراج شده از پس انداز ناچیز خود برای خرید اسلحه های پیشرفته و ورود به حرفه جنایت استفاده نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ روستایی بدون زمین و یا کارگران بی کار از پس انداز ناچیز خود برای خرید سلاح های پیچیده و وارد شدن به حرفه جنایت استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These are usually landless people who have no hope of anything except scratching a living in the forest.
[ترجمه گوگل]اینها معمولاً مردم بی زمینی هستند که به هیچ چیز جز خراشیدن در جنگل امیدی ندارند
[ترجمه ترگمان]معمولا کسانی هستند که به جز چنگ زدن در جنگل هیچ امیدی به چیزی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By teatime, Landless was well pleased with his day's work and the careful planning which had gone into it.
[ترجمه گوگل]با صرف چای، لندلس از کار روزانه و برنامه ریزی دقیقی که برای آن انجام شده بود راضی بود
[ترجمه ترگمان]با صرف چای، از کار روزانه اش لذت می برد و نقشه careful که در آن شرکت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A later law dealing with landless newcomers, specifies that they should receive half the property, and not two-thirds.
[ترجمه گوگل]قانون بعدی که با تازه واردان بی زمین سروکار دارد، تصریح می کند که آنها باید نصف دارایی را دریافت کنند، نه دو سوم
[ترجمه ترگمان]قانون بعدی که با تازه واردها دست و پنجه نرم می کند مشخص می کند که نیمی از ملک و نه دو سوم را باید دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And Landless had just told him on the telephone that he had other fish to fry.
[ترجمه گوگل]و لندلس همین الان پشت تلفن به او گفته بود که ماهی دیگری برای سرخ کردن دارد
[ترجمه ترگمان]و landless به او گفته بود که او ماهی های دیگر را هم برای کباب کردن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. O'Neill doesn't seem capable of answering questions, and Landless wouldn't stop for me on a pedestrian crossing.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اونیل قادر به پاسخگویی به سؤالات نیست، و Landless برای من در گذرگاه عابر پیاده توقف نمی کند
[ترجمه ترگمان]ان آی ای قادر به جواب دادن به سوال های جواب دادن نیست، و من هم در حین عبور از مرز عبور نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For illiterate and landless serfs and peasants the language of their landlord made little difference to their lives.
[ترجمه گوگل]برای رعیت‌ها و دهقانان بی‌سواد و بی‌زمین، زبان صاحبخانه‌شان تفاوت چندانی در زندگی‌شان نداشت
[ترجمه ترگمان]برای روستاییان بی سواد و بدون زمین و روستاییان، زبان of تفاوت چندانی با زندگی آن ها نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are mostly jobless and landless, and they are often informally barred from villages.
[ترجمه گوگل]آنها اکثراً بیکار و بی زمین هستند و اغلب به طور غیر رسمی از روستاها محروم می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب بی کار و بدون زمین هستند و اغلب به طور غیر رسمی از روستاها منع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In those years the landless peasants were brought to beggary.
[ترجمه گوگل]در آن سالها دهقانان بی زمین را به گدایی می آوردند
[ترجمه ترگمان]در آن سال ها موژیکها را به گدایی آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The problems of landless farmers have been all along the hot topic in various academic fields.
[ترجمه گوگل]مشکلات کشاورزان بی‌زمین همواره موضوع داغ در رشته‌های مختلف دانشگاهی بوده است
[ترجمه ترگمان]مشکلات کشاورزان بدون زمین در سراسر این موضوع داغ در زمینه های مختلف آکادمیک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not owning land, having no land
someone who is landless is prevented from owning the land that they farm, usually by large landowners or by the economic system.

پیشنهاد کاربران

بپرس