latecomer

/ˈleɪtkʌmər//ˈleɪtkʌmə/

دیر آیند، کسی یا چیزی که دیر می آید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who arrives late.

جمله های نمونه

1. Late-comers will not be allowed in.
[ترجمه محمد سعید] متاخرین اجازه ورود نخواهند داشت
|
[ترجمه گوگل]افرادی که دیرتر بیایند اجازه ورود نخواهند داشت
[ترجمه ترگمان]دیر آمدن به اینجا اجازه ورود به آنجا را نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We regret that latecomers cannot be admitted until a suitable break in the performance.
[ترجمه گوگل]متاسفیم که دیربازها تا زمانی که وقفه ای مناسب در اجرا نداشته باشند نمی توانند پذیرفته شوند
[ترجمه ترگمان]ما متاسفیم که latecomers تا زمانی که یک وقفه مناسب در عملکرد وجود داشته باشد، پذیرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The latecomers stood just outside at door and window.
[ترجمه گوگل]دیر آمدها درست بیرون در و پنجره ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]تازه واردان بیرون در و پنجره ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We left some food out for the latecomers.
[ترجمه گوگل]مقداری غذا را برای دیر آمدگان کنار گذاشتیم
[ترجمه ترگمان]یه مقدار غذا برای کسایی که تازه اومده بودن جا گذاشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Latecomers will not be admitted until the interval.
[ترجمه گوگل]افرادی که دیرتر وارد می شوند تا بازه زمانی مذکور پذیرش نمی شوند
[ترجمه ترگمان]تا فاصله زمانی مجاز نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Latecomers will be admitted at a suitable break in the performance.
[ترجمه گوگل]دیربازها در یک استراحت مناسب در اجرا پذیرفته خواهند شد
[ترجمه ترگمان]Latecomers در یک وقفه مناسب در عملکرد پذیرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Latecomers are admitted at the discretion of the manager.
[ترجمه گوگل]پذیرفته شدگان دیررس بنا به صلاحدید مدیر می باشد
[ترجمه ترگمان]Latecomers به صلاحدید مدیر پذیرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Latecomers, however, do make life difficult - and unnecessarily expensive.
[ترجمه گوگل]با این حال، افرادی که دیرتر می آیند، زندگی را دشوار می کنند - و بی جهت گران می شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، Latecomers زندگی را دشوار و غیرضروری انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another relative latecomer was Microsoft, which only launched its Microsoft Network last August.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت یکی دیگر از افرادی بود که دیر وارد شد، که شبکه مایکروسافت خود را تنها در آگوست گذشته راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از relative relative مایکروسافت بود که آگوست گذشته شبکه مایکروسافت را راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A few latecomers are nosing gloomily around in case the professionals have left anything worth having.
[ترجمه گوگل]چند نفر از افرادی که دیرتر وارد می شوند، در صورتی که حرفه ای ها چیز ارزشمندی از خود به جا گذاشته باشند، با غم و اندوه به اطراف می گویند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از کسانی که تازه متولد شده بودند با ناراحتی به این طرف و آن طرف سرازیر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A latecomer listening only to the closing speeches might have been forgiven for thinking the two learned gentlemen were summarising different cases.
[ترجمه گوگل]ممکن است کسی که دیرتر به سخنرانی های پایانی گوش می داد، به خاطر این که فکر می کرد این دو آقای فرهیخته موارد متفاوتی را خلاصه می کنند، بخشیده می شد
[ترجمه ترگمان]یک latecomer که فقط به سخنرانی های پایانی گوش می داد ممکن بود به خاطر فکر کردن به این که این دو مرد دانشمند در حال خلاصه کردن پرونده های مختلف بودند، بخشوده شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bakhtin is a latecomer on the anglophone critical scene.
[ترجمه گوگل]باختین در صحنه انتقادی انگلیسی زبان دیر وارد شده است
[ترجمه ترگمان]Bakhtin یک latecomer در صحنه بحرانی anglophone است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Latecomers hurriedly kneel and bow, trying to catch up with the group prayer in progress.
[ترجمه گوگل]دیرآمدان با عجله زانو می زنند و تعظیم می کنند و سعی می کنند به نماز دسته جمعی که در حال انجام است برسند
[ترجمه ترگمان]با شتاب زانو می زنم و تعظیم می کنم، سعی می کنم با دعای دسته جمعی در حال پیشرفت به آن ها برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After the latecomers had been dealt with, the Headmaster commenced his tour of inspection, starting with Standard Two.
[ترجمه گوگل]پس از برخورد با دیربازها، مدیر بازرسی خود را با استاندارد دو آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]پس از این که تازه ازسر راه رسیدند، مدیر برنامه بازرسی خود را شروع کرد و شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The teacher directs the latecomers to some seats in the front, and he begins the lesson.
[ترجمه گوگل]معلم دیرآمدان را به چند صندلی جلو هدایت می کند و او درس را شروع می کند
[ترجمه ترگمان]معلم، تازه واردان را به صندلی جلو هدایت می کند، و او درس را شروع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who arrives late
a latecomer is someone who arrives after the time that they should have arrived.

پیشنهاد کاربران

تازه کار
تاخیری ( شخص )
one that arrives late. also : a recent arrival
متاخر
دیرآمده
متأخر
تاخیر کننده، آخری
تازه وارد
تأخیر

بپرس