leave behind

/liv bɪˈhaɪnd//liːv bɪˈhaɪnd/

معنی: عقب گذاشتن

جمله های نمونه

1. Leave behind a clean world for future generations.
[ترجمه احمدرضا کنارکوهی] برای نسل های آینده دنیای تمیزی بجای بگذار.
|
[ترجمه گوگل]دنیایی پاک را برای نسل های آینده پشت سر بگذارید
[ترجمه ترگمان]برای نسل های آینده پشت یک دنیای تمیز بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Olympic cities usually leave behind a legacy of grand structures to go with the competitions held inside them.
[ترجمه گوگل]شهرهای المپیک معمولاً میراثی از سازه‌های بزرگ را پشت سر می‌گذارند تا با مسابقاتی که در داخل آنها برگزار می‌شود، پیش بروند
[ترجمه ترگمان]شهرهای المپیک معمولا میراث ساختارهای بزرگ را پشت سر می گذارند تا با رقابت هایی که در آن ها برگزار می شود بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each wishes to leave behind a legacy of solid achievement.
[ترجمه گوگل]هر کدام آرزو دارند که میراثی از دستاوردهای محکم را پشت سر بگذارند
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها باید میراث موفقیت خود را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When she dies-and it will be soon-she will leave behind three orphaned children.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او می میرد - و به زودی خواهد بود - سه کودک یتیم را پشت سر می گذارد
[ترجمه ترگمان]وقتی او بمیرد - و بزودی خواهد بود - سه بچه یتیم را پشت سر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you really think the uneducated people they leave behind will be able to keep the artificial environments stable?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً فکر می‌کنید افراد بی‌سوادی که آنها به جا می‌گذارند، می‌توانند محیط‌های مصنوعی را پایدار نگه دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا فکر می کنید افرادی که پشت سر می گذارند می توانند محیط مصنوعی را ثابت نگه دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leave a Surprise Leave behind a special note to be put into a lunch box or under a pillow.
[ترجمه گوگل]یک سورپرایز بگذارید یادداشت خاصی را پشت سر بگذارید تا در جعبه ناهار یا زیر بالش قرار دهید
[ترجمه ترگمان]یک سورپرایز را پشت یک یادداشت ویژه بگذارید تا در یک جعبه ناهار و یا زیر بالش قرار داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I sense that he wants to leave behind anything that will remind him of those years.
[ترجمه گوگل]احساس می کنم او می خواهد هر چیزی را که او را به یاد آن سال ها بیاندازد، پشت سر بگذارد
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم که او می خواهد هر چیزی را که او را به یاد آن سال ها می اندازد، رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were forced to leave behind all their most cherished possessions.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند تمام دارایی های ارزشمند خود را پشت سر بگذارند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند که most را فراموش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Everybody's got something they had to leave behind.
[ترجمه گوگل]هر کسی چیزی دارد که باید پشت سر بگذارد
[ترجمه ترگمان]همه چیزی دارن که باید ازشون جدا بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without concern for the devastation they leave behind, coal companies in the U. S. mine the Appalachian Mountains by simply blasting their tops off.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های زغال‌سنگ در ایالات متحده بدون نگرانی از ویرانی‌هایی که از خود به جا می‌گذارند، کوه‌های آپالاچی را به سادگی با منفجر کردن قله‌های آن استخراج می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بدون نگرانی برای ویرانی که پشت سر می گذارند، شرکت های زغال سنگ در آمریکا اس کوه های \"آپالاچیان\" را به سادگی با منفجر کردن نوک آن ها در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ernesto Guevara de la Serna: What do we leave behind when we cross each frontier?
[ترجمه گوگل]ارنستو گوارا د لا سرنا: وقتی از هر مرزی عبور می کنیم چه چیزی را پشت سر می گذاریم؟
[ترجمه ترگمان]آن وقت از مرز عبور می کنیم و از مرز رد می شویم، آن را از پشت سر می گذاریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Supernovae remnants can leave behind pulsars or spinning neutron stars that may produce gravitational waves.
[ترجمه گوگل]بقایای ابرنواخترها می توانند تپ اخترها یا ستارگان نوترونی در حال چرخش را که ممکن است امواج گرانشی تولید کنند، به جای بگذارند
[ترجمه ترگمان]باقیمانده supernovae می توانند پشت pulsars یا ستاره های نوترونی چرخنده کار بگذارند که ممکن است امواج گرانشی را تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why not simply intend to leave behind that which brings you joylessness and create a new life instead?
[ترجمه گوگل]چرا به سادگی قصد ندارید آنچه را که برای شما شادی می آورد را پشت سر بگذارید و در عوض زندگی جدیدی ایجاد کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا به سادگی قصد ترک آن را ندارید که باعث می شود شما به جای آن یک زندگی جدید ایجاد کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Guests frequently misplace or leave behind their personal possessions in hotel rooms.
[ترجمه گوگل]مهمانان اغلب وسایل شخصی خود را در اتاق‌های هتل جا می‌گذارند یا جا می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]مهمان ها اغلب در اتاق های هتل یا در اتاق های هتل اقامت دارند یا از آن ها خداحافظی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can leave behind all existing problems and arrive to me on my cost.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تمام مشکلات موجود را پشت سر بگذارید و با هزینه من به من مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید همه مشکلات موجود را پشت سر بگذارید و با هزینه من به من مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقب گذاشتن (فعل)
pass, outpace, outrun, leave behind, outdistance, outstrip

انگلیسی به انگلیسی

• have remaining behind one, desert, abandon

پیشنهاد کاربران

تنها گداشتن
رها کردن - ترک کردن
مترادف Abandon
از خود به جای گذاشتن
If you leave behind an object or a situation, it remains after you have left a place.
https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/leave - behind
1 -
leave something/someone behind
to leave a place without taking someone or something with you
ترک مکانی بدون اینکه کسی یا چیزی را با خود همراه ببرید
We left in a hurry and I must have left my keys behind.
...
[مشاهده متن کامل]

He was forced to leave the country, leaving behind his wife and children.
The flood victims were forced to leave behind family photos and mementos.
We left him behind to continue to help out.
He left behind a wife and six - year - old twin boys ( = He died but they are still living ) .
2 -
leave something behind
to cause a situation to exist after you have left a place
پس از ترک یک مکان، مشکل یا معضلی را ایجاد کردن
The army left a trail of destruction behind it.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/leave-behind
گذاشتن و رفتن؛
not take sth with you when you go somewhere
نبردن، گذاشتن، باقی گذاشتن ؛ ترک کردن، پشت سر گذاشتن؛ جاگذاشتن؛ جلو افتادن از
جا گذاشتن
● پشت کردن ( به شخصی یا چیزی )
● ول کردن و رفتن ( بدون اهمیت دادن به شخصی یا چیزی )
زیر پا گذاشتن مثلا سنت ها و عادات رایج
با سرچ و جست جو از ۴ دیکشنری معتبر و کتاب های معتبر فهمیدم معنیشو پس لطفا به اشتراک بگذارید تا بقیه هم بدونن
( ازقصد ) جا گذاشتن چیزی یا کسی
leave ( sth or sb ) ===>behind
درسته معنیش پس به اشتراک بگذارید دیکشنری هایی که استفاده کردم معتبر cambrige longman
oxford و دیکشنری کتاب adv2
To go away and not take sth or sb whit you که بستگی به استفاده داره . میتونی بگی نیاز فلان چیز رو یا تعجبی بگی فک کنم نیاوردم فلان چیز رو مثلاً i think i must have left my keys behind
leave my extra key behind ! کلید یدکی منو جا بذار ( با خودت نبر )
به نقل از هزاره:
1. نبردن، گذاشتن، باقی گذاشتن
2. ول کردن، ترک کردن، پشت سر گذاشتن
3. جا گذاشتن
4. جلو افتادن از، عقب گذاشتن
قال گذاشتن - جا گذاشتن
They left me behinfاونا منو قال گذاشتم یا جاگذاشتن
پیشی جستن/گرفتن، پیش افتادن، عبور کردن، جلو زدن
جا گذاشتن
پشت سرگذاشتن
رها کردن
کنارگذاشتن
ترک کردن
بر جای گذاشتن ( مانند میراث بر جای گذاشتن )
کنار گذاشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس